Walls of Kindness
بامداد روز
دوشنبه، دوم فروردین ماه هزار و سیسد و نود و پنج خورشیدی، بود که بر آن شدم تا یک
تهرانگردی ویژه را انجام دهم. به بیان بهتر، برای گذران وقت از ترمینال جنوب تا
میدان ونک را با پای پیاده و از مسیر خیابانهای شهید عباسی، رجایی، شوش و ولیعصر
پیمودم.
در همان آغاز راه که از پایانه بیرون
آمدم، با یک دیوار مهربانی روبرو شده و وجود یک سطل زباله در کنار و چرت زدن یک
معتاد در برابر و تهی بودنش از هر گونه مهربانی سوژهای برای عکاسی بنده شد.
دومین دیوار بسیار آراستهتر بوده و
مهربانی با احترام کامل یک جفت کفش مردانه را به نیازمندان بخشیده بود.
دیوار سوم حرفی برای گفتن نداشت؛ جز آنکه
انبوهی از پوشاک را روبرویش تلنبار کرده بودند. شاید نیازمندان به هنگام جستجوی
نیاز خویش آراستگی آنها را برهم زده بودند؛ چه بسا بخشندگان به شیوۀ بخشش خود
اهمیت ندادهاند؛ یا اینکه باد گناهکار بود و ... .
چهارمین دیوار همرنگ نمونۀ پیشین و دارای
چند پوشاک بچگانه بود.
آفرینندۀ دیوارهای پنجم و چهارم یکسان و
وضعیتشان مشابه بود.
ششمین دیوار که در انتها و بلندترین مسیر
تهرانگردیام و به نوعی مرفهترین بخش آن قرار داشت، تقریباً شبیه سومین عکس و
فاقد یک آراستگی چشمنواز بود. انگار که جایابی و طراحی این دیوارها هم به خوبی
انجام نشده بود.
شاید این دیوارها به مهربانی بیشتری نیاز
داشته باشند.
شاید مهربانان بایستی مهربانتر باشند.
شاید نیازمندان باید به شیوۀ بهتری با
دیوارهای مهربانی برخورد کنند.
شاید پدیدۀ دیوار مهربانی به فرهنگسازی
بیشتری نیاز دارد.
و سرانجام به نظرم رسید که شاید عکسبرداری
همزمان و توصیف شش دیوار مهربانی برای پژوهشگران اجتماعی یا تهرانشناسان سودمند
باشد. بنابراین، آن را در قالب یک نوشتار (Post) انتشار میدهم تا غبار از وبنوشت
کخشناسی فرهنگی نیز روبیده شود.