PERSIANGLOSSARY: A
Foreign-Persian Dictionary
نخستین
روز فروردین ماه آغاز بهار و سال نو را نوید میدهد؛ چرا که برف، سرما و یخبندانهای
زمستانی رخت بربسته و جای خود را به زنده شدن دوبارۀ گیاهان، شکوفایی گلها،
پیدایش برگها، تکاپوی جانوران و زمزمههای شاد پرندگان میدهند. در افسانههای
ایرانیان نیز آمده است که در چنین روزی بود که جمشید- پادشاه کیانی- بر دشمنان بیگانه
و نیروهای اهریمن پیروز شده و تاجگذاری خویش را جشن گرفت. به همین بهانه، در
فروردین ماه سال 1389 خورشیدی، مجموعهای از واژگان بیگانه و برابرنهاد پارسی آنان
را با نام فارسینامه در اختیاران دوستداران زبان پارسی قرار دادم.
از سوی دیگر، به طور سنتی گفته میشود
که بارداری آدمی نه ماه و نه روز و نه ساعت به درازا میکشد. اگر هر ماه را سی روز
در نظر گرفته و یکم فروردین (بیست و یکم ماه مارس ترسایی) را زمان پیریزی شالودۀ
یک انسان قرار دهیم، او در تاریخ چهارم دی (بیست و پنجم دسامبر) به دنیا خواهد
آمد. چنین روزی به عنوان زادروز پیدایش مسیح انگاشته شده و همزمان با تولد نگارنده
نیز هست!
این
داستان بهانۀ دیگری شد تا نگارش تازهتر از مجموعۀ پیشین را با نام پارسینامه به خوانندگان گرامی پیشکش کنم. انگیزۀ تغییر نام هم توجه
بیشتر به واژگان بیگانه در زبان پارسی افغانستان و تاجیکستان، رویارویی با کسانی
که زبان پارسی را به سه گونۀ جداگانه (فارسی، دری و تاجیک) واگشایی نموده و مبارزۀ
بهتر با تازیدوستان و تازیستایان است. پارسینامه در واقع یک پروندۀ رایانهای
سازگار با نرمافزار بابیلون میباشد که در پیشگفتار ویرایش یکم آن میخوانید:
بازی روزگار را ببینید! در روزگاری
نه چندان دور، مردم ایران زمین همه چیز ویژۀ خویش را داشتند. زبان، اندیشه، نیرو و
فرهنگ آریاییان بر دل و تن ملتهای گوناگون فرمانروایی مینمود. ایرانی بودن
افتخار داشت و نمادهای ایرانی هم ارزش. برای نمونه، زبان پارسیمان از چین تا
اروپا به کار گرفته میشد و یا پادشاهان و نمایندگان بیشتر کشورها و ملتها برای
احترامگذاری و دادن خراج به دربار ایرانیان میآمدند. حتی تا چند دهۀ گذشته هم
روزگارمان بهتر از این روزها بود.
امروز چه بر سرمان آمده است؟! کجاست آن بزرگیها و نامآوریهای
ایرانیان؟ چه چیزی از داراییهای پدران و مادرانمان را در دست داریم؟ فرهنگ، زبان،
دانش، گنجینه و یا چه چیز دیگرمان هست که هنوز به یغما نرفته باشد؟ آن ایران بزرگ
روزی مهد تمدن بود؛ ولی امروز به زندانی دگرگون گشته است که فرزندانش هم آرزوی گریز
از زندان را در سر میپرورانند. آه! فرزندانی که میتوانستند نور چشم پیران باشند،
ره هجرت و آوارگی در پیش گرفتند تا شاید بتوانند در سرزمینهای دیگر به همنوعان خویش
یاری رسانند. برخی دیگر در خانه ماندند؛ ولی با کوههای بزرگ و سر به فلککشیدهای
از دشواریها، بدنهای کمتوان، روانهای ناپخته یا بیمار، بدون راهنما و ... .
امروز، دیگر داشتۀ شیرینی برایمان نمانده است. پوزشم را بپذیرید. هنوز در پستوی
ذهن شماری برخی کسان یک چیز مانده است: خاطرهای کمرنگ و به یاد ماندنی از شکوهمندیهایمان.
زبان پارسی یک نمونه است. روزگاری بود که اگر دیگر مردمان
به داشتن و دانستن این زبان و همهگیریاش نمیبالیدند، بایستی برای جلوگیری از
نفوذ روزافزونش چارهاندیشی مینمودند. ولی امروز، هر یک از زبانهای تازی، انگلیسی،
فرانسوی، ترکی و ... در حد توان خویش به آن تجاوز کردهاند و انگار که با دخترک بیپناه
آواره و بی پدر و مادری روبرو هستند.
شاید زمان آن رسیده باشد که اندام خستهمان را به جنبش
درآوریم؛ روی پاهای خویش بایستیم و هر آنچه از دست دادهایم را بازپس بخواهیم. بر
این باورم که اگر بخواهیم، خواهیم توانست. همچنان که سعدی گفته است:
مورچگان را چو بود اتفاق
شير ژيان را بدرانند پوست
اینک، فرزند کوچکی از مام میهن میخواهد تا بخشی از کوششهایش
را در راه احیای زبان و فرهنگ پارسی به کار آورد. پارسینامه را میتوان مجموعهای
از واژهها یا عبارتهایی که با استفاده از بنمایههای گوناگون و دانستههای شخصی
گردآوری گشتهاند، تعریف نمود.
کارهایی که به صورت تنها و فردی انجام میشوند، سرانجامهای
گوناگونی خواهند داشت. فردوسی گرانقدر میگوید:
اگر پيل با پشّه كين آورد
همي رخنه در داد و دين آورد
یا حاجی محمد جان قدسی مشهدی در دیوان سرودههایش چنین میفرماید:
تو نشنيدهاي اين سخن گوييا
كه عاجز كند پشّهای فیل را
به هر روی، نگارنده باور دارد که
آمادهسازی یک فرهنگ فراگیر و سودمند بدون کمک سایر دانشمندان، پژوهشگران،
دانشجویان و ادبدوستان علاقهمند به سادگی شدنی نخواهد بود. بنابراین از دریافت رهنمودها،
خردهگیریها و برابرنهادهای تازۀ واژگان شادمان میشود. همۀ دوستداران زبان و
فرهنگ پارسی میتوانند با فرستادن نامه، رایانامه، پیامک یا دورگو و ارائۀ
راهکارهای نوین در این راستا بکوشند. امروز، پارسینامه دارای 2424 گزاره همراه با
بیش از 3500 شکل نوشتاری گوناگون (جمع، مفرد، نادرست و ...) بوده و امید میرود که
در آینده بتوان خدمات بزرگتری را ارائه داد.
یادداشتی بر ویرایش 26/1
این ویرایش دارای 3040 گزاره بوده و
به بهانۀ بازگشایی نهادهای آموزشی ایران در مهر ماه 1390 خورشیدی به دانشپژوهان
پیشکش میگردد. امید است مورد پذیرش دوستان قرار گرفته و بتوانیم با همیاری
یکدیگر، گوشهای دیگر از کاستیهایش را بزداییم.
یادداشتی
بر ویرایش 50/1
ویرایش 50/1 دارای 3642 گزاره و
نگارش اصلی بیشتر واژگان برگرفته از زبانهای انگلیسی یا فرانسوی میباشد. هنگامی
که «اون لهجۀ خارجی و کتابای نخونده و ددی و مامی گفتنت تو حلقم» در ترانۀ «تو
حلقم» از شاهین نجفی را میشنویم و یا گفتگوی نادر با دخترش ترمه دربارۀ برابرنهاد
پارسی واژگان ماکت، کمپوت و گارانتی در بیست و هفتمین دقیقه از فیلم «جدایی نادر
از سیمین» اثر ماندگار اصغر فرهادی را میبینیم، به بخشی از دغدغههای ذهنی این
بزرگواران که همانا پاسداشت زبان پارسی است، پی خواهیم برد. ویرایش کنونی پارسینامه
پیشکشی به ایشان است و امیدوارم پذیرفته گردد.
یادداشتی
بر ویرایش 52/1
پس از رفتار نابخردانهای که در
برابر نخستین خانۀ کخشناسی فرهنگی انجام شد و حتی پیش از رویش دوباره
در وبگاه پرتوبلاگ، ازغندی با نگارش «اخه کخ هم فیلتر داره؟؟؟؟؟؟» فریاد اعتراض خویش را بلند نمود. هنگامی که خانۀ نوساز کخشناسی
فرهنگی هم به طور موقت از دسترس کاربران دور شد، ایشان با یک نوشتۀ دیگر (اینجا) نگرانی خویش نسبت به سرنوشت پایگاه و نگارندهاش را نشان
دادند. این بانوی ادبدوست در نوشتار زبان و فرهنگ کخشناختی روستای ازغند و موارد دیگر نیز همکاری بسیار سودمندی با نویسنده داشته
است. ارائۀ ویرایش 52/1 که تنها پنجاه گزارۀ تازهتر نسبت به نسخۀ پیشین را داراست،
سپاسی اندک در برابر بزرگواری و روان دانشدوست او میباشد.
یادداشتی
بر ویرایش 60/1
ویرایش کنونی که دارای 3788 گزاره
است، همزمان با آغازین روزهای بهار 1392 و گشایش چهارمین آشیانۀ کخشناسی فرهنگی در
سامانۀ بلاگر به پیشگاه ادبدوستان و ایرانپرستان پیشکش میگردد.
نشانی بارگیری پارسینامه (فایل BGL با اندازۀ 165 Kb):
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر