Entomological
Entertainments: Public Carikalamators
1- آبدزدک از فرط خشکسالی به آبدزدی روی
آورد!
2- آموزش زبان انواع حشرات برای گفتگو با آنها به جای استفاده
از حشرهکش «آموزشگاه زبان حشرهگستر»!
3- آموزش زبان لاکپشت، سوسک، مورچه و کرم به انسان (آموزشگاه
زبان بیزبانان)!
4- آنقدر شیرین زبان بود که موقع حرف زدن مگسها دور دهانش جمع
میشدند!
5- آنقدر فکرش دست نخورده ماند که کارتونک بست!
6- از بس شیرین زبونی کرد، زبونش شکرک زد! [شکرک زدن از
کارواژههای مربوط به انگبین است]
7- از سوراخ سقف پشهبندم پشه چكه ميكند!
8- از کجا معلوم که کرمها از طعم مغز من خوششان بياید!
9- ازدواج یک ماه، ماهعسل است، یک عمر ماه سرکه!
10- اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم، مطمئناً از گرسنگی
خواهد مرد!
11- اگر زنبور عسل بودم، هرگز لبهای غنچه را ترک نمیکردم!
12- اَن زنبور عسل را دوست دارم!
13- ای کاش من هم هیبت موش یا سوسک را داشتم (امضاء: شوهر توسری
خورده)!
14- اینجا پر از مار و عقرب و دوهزارپاست!
15- اينقدر گلي كه زنبور اشتباهي نيشت زد!
16- این روزها به جای «شرافت» از انسانها فقط «شر» و «آفت»
میبینی!
17- این روزها پروانه شمع را «دور میزند»!
18- بِچگيا رفتم لانه زنبور رِ بِشُوانم، رِختَن سِرُم اِنقَذه
نيش زِدَن كه تا يي ما چِشمُم هيچ جا رِ نميديديد! [در روزگار کودکی میخواستم لانۀ زنبورها را خراب کنم. آنها
به من حمله کردند و آنقدر نیشم زدند که تا یک ماه نمیتوانستم جایی را ببینم!] (گویش همدانی)
19- بچه عنکبوت امروزی تن به کار نمیداد و خانۀ پیشساخته میخواست!
20- بچه عنکبوت امروزی دوست داشت به کلاس طراحی برود!
21- بچه عنکبوت با تار آویزان یویو بازی میکرد!
22- برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشهبند
بیرون میگذارم!
23- براي اينكه مگسها دور وبرم نپلكند، هيچگاه به چيزهاي شيرين
فكر نميكنم!
24- برای تنبیه زنبورها، آنها را به سوی گلهای نقاشی هدایت
کرد!
25- برای جلوگیری از مسمومیت فکر، افکارش را سمپاشی کرد!
26- برخی ماهیها قلاب بدون کرم را هم
گاز میزنند!
27- برق که میرود، کرم شبتاب پر افاده میشود!
28- بستن دست و پاي عنكبوت احتياج به نخ ندارد!
29- به حال هزارپایی اشک میریزم که از درد پا رنج میبرد!
31- به خاطر چشمهای عسليش، شيرينترين اشکها را داشت!
32- به خاطر چشمهای عسليش، نگاهش هميشه شيرين بود!
33- به عقربههای ساعتم عسل میمالم تا لحظات شیرینی داشته باشم!
34- به میز ریاست نزدیک نشوید! موریانهها مشغول کارند.
35- بهار با دسته گل انتظار پروانهها را ميكشد!
36- بهترين جا براي تبعيد زنبوران مجرم، گلهاي قالي است!
37- بیایید برای کاهش خسارت و حضور حشرات ناخوانده، به جای استفاده
از انواع حشرهکشها، با آنها صحبت کنیم «ستاد گفتگوی بین جانوران»!
38- پرسش عشقی: آیا پروانهها دور نور فندک هم میچرخند یا اصولاً
معشوقۀ آنها مدرن نشدنی است؟
39- پرسش علمی: آیا جیرجیر جیرجیرکها با روغنکاری مفاصل آنها
رفع میشود؟
40- پروانه براي اينکه نسوزد، شمع را فوت کرد!
41- پروانه پیامرسان گلهاست!
42- پروانه دور و بر گلها نميپلكيد. ميگفت: «به گردۀ گلها
و گياهان آلرژي دارم!»
43- پروانه طوري روي گل مينشيند كه بتواند تصويرش را در شبنم
ببيند!
44- پروانهها از سوزن ِتختهبند بيش از تور ميترسند!
45- پروانۀ با ادب، قبل از خاکستر شدن داخل زیرسیگاری مینشیند!
46- پشه صادقانه فكر ميكند ما از حجامت موسيقاييِ كيف ميكنيم!
47- پشهها با پوست تنم دارتبازی میکنند!
48- پشهها براي درآوردن ِحرصِ زاغ، در جشنِ قرنْگَردِ تولد
او، وزوزانه براي خود، ثانيهگَرد ميگيرند!
49- پشهها منافذ پوست تنم را تكثير ميكنند!
50- پشۀ کلاهبردار خودش را کارمند سازمان انتقال خون معرفی
میکند!
51- پشۀ کینهتوز پشهبندم را نیش زد!
52- پنهانی یعنی خودکاری (Pen) که به جای جوهر با عسل (Honey) مینویسد!
53- تارعنکبوت اگرچه سازی بدون صداست، ولی خیلیها را به
رقص وامیدارد!
54- جُوانيا آمِدَم به دختر همسادمان چشمك بِزِنم، يي پشه كوره
رفت ميان چشمُم! [در روزگار جوانی خواستم به دختر همسایه چشمک
بزنم، یک پشۀ ریز به چشمم وارد شد!] (گویش همدانی)
55- جیرجیرک هر شب براي باغچه درددل ميكند!
56- چراغ زنبوری شب را نیش میزند!
57- چشمعسلیها اشکشان شیرین است!
58- چشمعسلیها نگاهشان شیرین است!
59- چون چشمهای عسلی داشت، تلخها را شیرین میدید!
60- چون چشمهای عسلی داشت، همیشه مگسها دور چشمهایش جمع میشدند!
61- چون حرف حق تلخ بود، آن را با عسل میخورد!
62- حبیب پس از بازگشت به ایران آهنگ «من مرد تنهای شبم؛ صد
قصه دارم بر لبم» را بازخوانی کرد: من مرد تنهاي شبم؛ مگس نشسته رو لبم!
63- حتي مگس، در زورخانۀ در بسته مدعی است!
64- حیوانات را خشک میکنیم تا پیشدستی نکنند!
65- خانۀ عنکبوت اولین خانۀ مجهز به آسانسور است!
66- خانۀ عنکبوت فقط بر سر حشرات خراب میشود!
67- خونبهایم را از پشهها مطالبه میکنم!
68- خيالِ تشنه، در رودِ رگِ پروانه غرق شد!
69- در رمانتیک بودن اتومبیل همین بس که هم شمع دارد و هم پروانه!
70- در فاصلۀ بين گامهاي هزارپا سكوتي شنيده نميشود!
71- در كندو سمفونی شاد شيرينی میسازند!
72- در گوشم عسل میریزم تا حرفهایت را شیرین بشنوم!
73- در مجلس ختم پروانه، من و شمع اشک میریزیم!
74- دراکولاها، پشههای تکامل یافته هستند!
75- دلم هواي تازه ميخواهد؛ همانطور که پشههاي آن سوي پنجره
خون تازه!
76- دلیل اینکه پشه اعضای داخلی آدم را نیش نمیزند، این است
که میداند آدم نمیتواند اعضای داخلیاش را بخاراند!
77- دندانهای شیری مثل میوههای کال و کرمخورده هستند که خیلی
زود به زمین میافتند!
78- دو تا خرما با هم پیمان زناشویی بستند و برای ماهعسل به
گورستان رفتند!
79- روحم براي پرواز به آسمان پيلۀ جسمم را سوراخ كرد!
80- زنبور استاد بوسههای سیاسی است!
81- زنبور به گل پرپر شده که رسید، های های گریست!
82- زنبور تنها آمپولزني است كه بدون تست، آمپول ميزند!
83- زنبور تنها پزشکی است که بدون معاینه به بیمار آمپول میزند!
84- زنبور عسل با دیدن این همه عسل تقلبی انگشت به دهان مانده
است!
85- زنبور عسل به جرم همآغوشی با گل به کندو تبعید شد!
86- زنبور عسل تشنه شيرۀ تصوير گلي را كه به آب افتاده است،
ميمكد!
87- زنبور عسل روی گل قالی نشست!
88- زنبور عسل شیرهکشترین موجود است!
89- زنبور عسل عزیز! این گل مال شماست. لطفاً شیرۀ آن را نمکید!
90- زنبور عسل نيش تلخي دارد!
91- زنبور گل را نیش زد!
92- زنبوردار خسیس بال زنبور مردهاش را هم به کسی نمیدهد!
93-1- زنبوردار کسی است که همسر بور دارد!
93-2- زنبوردار کسی است که همسر بلوند دارد!
94- زنبورها گل میخورند، چون دروازهبان ندارند!
95- زنبورها نيش ميزنند و ميميرند؛ آدمها نيش ميزنند و زندگي
ميكنند!
96- زنبوری که روی گل قالی نشسته باشد، دست خالی به کندو باز
خواهد گشت!
97- زور یک مورچۀ زنده، از یک فیل مرده بیشتر است!
98- زیستشناس برای آزادی بندپایان دعا میکند!
99- سفر کردن به ماه خیلی شیرین است ولی، جای ماهعسل را نمیگیرد!
100- شب که میشود، کرم شبتاب ک.و.نش میسوزد!
101- شهرت از مورچه كلهپاچه میپزد؛ به خودت نمیدهد!
102- شير ژيان مورچگانی را كه نفهميده، له میكند!
103- شیرینترین ماه، ماه عسل است!
104- عمر هزارپا کفاف بستن بند کفشهایش را نمیدهد!
105- عنکبوت آرزو میکرد هرگز عید نوروز نیاید!
106- عنکبوت با تارش آهنگ مرگ را مینوازد!
107- عنكبوت با تارهايش سقف و كف سهام را به هم متصل كرد!
108- عنكبوت بدبين با تار خودش هم ته چاه نميرود!
109- عنکبوت به میلهای بافتنی فخر میفروخت!
110- عنکبوت پیر تارش را تار میدید!
111- عنکبوت تار مویی دید و گفت: «باید خودم را تقویت کنم»!
112- عنکوت خانه و سفره و دامش یکی است!
113- عنکبوت خانۀ ما هر شب، وقتی که تار سازیش را تمام میکند،
برای اطمینان به استحکامش یکی از بچههایش را دار میزند!
114- عنکبوت سفرهاش را برای پذیرایی از خویش پهن کرد!
115- عنکبوت طراح قابلی است!
116- عنکبوت کفشش را نزد پینهدوز برد!
117- عنکبوت مهربان برای مگس یک گرمکن بافت!
118- عنکبوت نگاهی به ماهی حوض انداخت و گفت: «کاش میتوانستم
به جای تارم، تور ببافم!»
119- عنکبوت همهچیز را تار میبیند!
120- عنکبوتی که تار میبافت، میدانست که موقع خانهتکانی،
خانهاش ویران میشود!
121- عنکبوتی که روی سقف تار میتنید، به سهتارم با تمسخر نگاه
میکرد!
122- كارتونك از خانهتكاني بيزار است!
124- کرم ابریشم حتی به خودش پیله میکند!
125- کرم ابریشم فقط به خودش پیله میکند!
126- کرم برای بالا رفتن ماهی قلاب گرفت!
127- كرم خاكي موجود متواضعي است!
128- کرم درخت با موعظه نابود نمیشود!
129- كرم سيبها از درون خود آنهاست!
130- کرم شبتاب، چراغقوۀ حیوانات است!
131- كفشدوزك پوتیندوز شد و نشان افتخار
گرفت!
132- کفشدوزک خودش هم پابرهنه است!
133- كفشدوزك منتپذير چرم گاو نيست!
134- کلاس آموزش تار ندارد، مكتبِ عنکبوت!
135- كندوي برده شده به لجنزار، ذهنِ زنبوران را با شهد هر گلستاني
غريبه ميكند!
136- كندوي قلبم، جايگاه چشمهاي عسلي تو است!
137- گل خشخاش، محل رفت و آمد حشرات ناباب است!
138- گل قالی زنبور عسل را فریفت!
139- گلها به كندوي عسل شبيخون زدند!
140- گلها سرمایۀ زنبور عسل هستند!
141- گورستان سالن غذاخوري حشرات است!
142- لانۀ زنبور عسل را به دلیل برداشت غیرقانونی از گلها توقیف
کردند!
143- ما مورچههايی هستيم که بايد بار سرنوشت را با خود حمل
کنيم!
144- ماه به کرم شبتاب حسودی میکند!
145- مردم با شرافت اسیر شر و آفت میشوند!
146- مقدر است نيشزدن پشه، پشهکشسازیِ آدمی و از رو نرفتنِ
خونخواري!
147- مگس برای عنکبوتی که تارش ته کشیده، تره هم خرد نمیکند!
148- مگس برای فرار از گرمای تابستان روی گل یخ نشست!
149- مگسها توقع دارند که خرمگس برای آنها باربری کند!
150- مگسها تلهاند براي جلبِ دغل دوستان خودشيرين!
151- مگسهاي قرن 21، غذايشان را از زبالههاي اتمي تأمين ميكنند!
152- مناجاتنامه: الهی! مثل پرندهای در قفسیم؛ مثل چوب دو
سر نجسیم؛ موشیم و مار و عقربیم ... چه کسیم؟! الهی! نه پاستور، نه کُخیم؛ نه شاغلام،
نه شعبان بیمُخیم؛ آخر بگو که ما چه پُخیم؟!
153- مورِ مأموري كه سليمان را فرو ريخت، زير او له شد!
154- مورچهخوار یعنی خواهرمورچه و فحشی است که موریانهها به
یکدیگر میدهند!
155- موريانههاي اصيل پیش از خوردن چوب دعا ميخوانند!
156- نتیجۀ آزمایش ایدز و هپاتیت و اعتیاد پشه مثبت بود!
157- نیش هیچ عقربی کشندهتر از عقربه های ساعت نیست!
158- وقتي بمب اتمي هيروشيما انداخته شد، پشههاي ژاپني از قدرت
حشرهكشهاي جديد آدمها حيرت زده بودند!
159- وقتی دو هزارپا همدیگر را بغل کردند، یک زیپ به وجود آمد!
160- وقتی مست بودم، پشه با خوردن خونم عربده میکشید!
161- هجران تو از زهر عسل تلختر است!
162- هر کرم کوچکی در پیلۀ درون پروانه
میشود!
163- هزارپا وقتي كفشهايش را در آورد، همۀ حشرات از بوي پايش
خفه شدند!
164- هزارپاها به جاي دست به يقه شدن با هم پا به يقه ميشوند!
165- هميشه زندگي با عقربۀ ساعت جلو نميرود. پایان عمر را به
گردن عقربها نندازيم!
166- هیچ میدانستی که مگس هم آیتالله است؟! آیتی از خدا
167- یک مگس مثل پروانه دور سرم میچرخد!
بازگشت به نوشتار
کاریکلماتور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر