Entomological
Entertainments: Wordplayings of Author
واژهبازیهای زیر
شاید با دستکاری یا الهام از نوشتههای دیگران پدید آمده باشند.
1- آبدزدک پشیمان دست از دزدی برداشت!
2- آبدزدک در سونای گرم بخار میدزد!
3- آبدزدک عاقبت آبدزد نمیشود!
4- آسیابک از آسیاب شدن میترسد!
5- آوای روزانۀ زنجرهها تنها یک همخوانی هنرمندانه نیست؛ سرشار
از گفتههای عاشقانه است!
6- از روی هیکل سوسکها میتوان به دستپخت کدبانوی خانه و سرآشپز
رستوران پی برد!
8- الاکلنگ ازخودراضی چشم دیدن هیچ الاکلنگی را ندارد!
9- الاکلنگ همیشه باید در جستجوی دو نفر باشد تا با او بازی
کنند!
10- انگبین شیرینترین واژه است!
12- به علت افزایش لانهسازی عنکبوتها در جیب شهروندان،
آمار زاد و ولد این جانوران بالا رفت!
13- به علت خالی بودن جیب مردم، قیمت خانۀ عنکبوت کاهش
یافت!
14- پروانه که در عشق شمع شکست خورده بود، این بار عاشق کرم
شبتاب شد!
15- پروانۀ خوشخیال رؤیای وصال ماه را در سر میپروراند!
16- پروانۀ عاقل عاشق کرم شبتاب میشود. نادان در پای شمع میسوزد
و میمیرد!
17- پروانۀ کوتهبین فقط به وصال شمع میاندیشد!
18- پشه و سازمان انتقال خون به خون ما چشم امید دارند!
19- پشۀ خونآشام به اعدام با مگسکش محکوم گشت!
20- پشۀ وسواسی از ترس ابتلا به ایدز خونخواری را کنار گذاشت!
21- تارزان شاگرد عنکبوت است!
22- تمام دلخوشی پروانۀ معتاد به شعلۀ فندک است!
24- جیرجیرک هرچقدر هم بزرگ شود، جیرجیر نمیشود!
25- خرخاکی جانور فروتنی است!
26- خرمگس از خوردن خون اسب هم مضایقه نمیکند!
27- خرمگس کوچک دلش میخواست اسبمگس شود!
28- خواهرم بافندگی را از ننه عنکبوت آموخت!
29- خشکسالی باعث بیکاری آبدزدکها شد!
30- در همآغوشی زنبور و انسان، درد نهفته است!
31- دریا به اندازهای آرام است که عنکبوت بر موجهایش تار میتند!
32- دوستان ناباب سبب شدند تا شیخک به کافرک تبدیل شود!
33- ردۀ Myriapoda خودش کاریکلماتور است؛
در حالی که معنای لاتین آن دههزارپاست و ما آن را هزارپا میخوانیم، هیچ کدام از
گونههایش حتی هشتسدپا هم ندارند!
34- زنبور در برابر بیماری قند مقاوم است!
35- زنبور شیفتۀ ساز تنبور است!
36- زنبور عاشق مرد بور نیست!
37- زنبورک دوچرخه غول دنیای زنبورهاست!
38-1- زنبورک هر اندازه که رشد کند، هرگز زنبور نخواهد شد!
38-2- هیچ زنبورکی زنبور نمیشود!
39- زنجرک فرزند زنجره نیست!
40- زنجرههای نر هم زنجره هستند!
41- سنجاقک بزرگتر از سنجاق است!
42- سنجاقک دوست ندارد سنجاق شود!
43-1- سوسری توسریخور میمیرد ولی روسریپوش یا محجبه نمیشود!
43-2- سوسری ماده هم توسری میخورد ولی روسری نمیپوشد!
44- سوسکها هم از دستپخت آشپز ناشی کلافهاند!
45- شادروان حسین پناهی گفت: «لنگههای چوبی در حیاطمان، گرچه
کهنهاند و جیرجیر میکنند ولی خوش به حالشان که لنگۀ همند.» من میگویم جیرجیر جیرجیرکها
برای پیدا کردن جفت است. اگر لنگههای در هنوز جیرجیر میکنند، معنایش این است که جفت
ناسازگاری هستند؛ شاید سازگارند ولی در برخی موارد با یکدیگر اختلاف دارند؛ شاید در
جستجوی لنگۀ بهتری هستند و یا شاید به توجه دیگران نیاز دارند!
46- شپش و شپشه نمیتوانند با هم ازدواج کنند!
47- ششپایان، 6 تا آدم سازگار و همدل هستند که همیشه آماده
یا پایۀ انجام هر کار گروهی میباشند!
48- شنیدن آواز بامدادی زنجرهها در باغ و بوستان رایگان
است!
49- شنیدن آواز شبانۀ جیرجیرکها در همه جا رایگان است!
50- صدای جیرجیرک تنها یک آواز شبانه نیست؛ خیلی حرفهاست!
51- عقرب در آرزوی وصال عقربه مرد!
52- عقـرب زلـف کجـت بـا عقربه سَر و سِرّی داره ها !
53- عقرب میپنداشت که میتواند با عقربه ازدواج کند!
54- عنکبوت آرزو کرد با تورش بتواند آدمهای بد را هم به دام
بیندازد!
55- عنکبوت افسرده به کمک تارش خود را حلقآویز کرد!
56- عنکبوت عاشق با تارش ویولون میزد!
57- عنکبوت مهربان با تارش برای مگس پلیور بافته است! عنکبوت
مهربانتر یک شال گردن هم برای زنبور درست کرد!
58- عنکبوت نگاهی به ماهی حوض انداخت و گفت: «کاش میتوانستم
برای صید تو هم تور ببافم!»
59- عنکبوت و پدرم همکار هستند!
60- عنکبوتهای تنبل امروزی دوست دارند که تور مورد نیاز خود
را هم از بازار بخرند!
61- عنکبوتی که تعداد زیادی قرص اکس خورده بود، قالی بافت. دوستش
که بیشتر مراعات کرده بود، پتو بافت. اونی که از همه مثبتتر بود، داشت شال گردن میبافت.
عنکبوت تنبل هم راحت توی تارش درازی کشیده بود و اونها رو تماشا میکرد!
62- کرم شبتاب از افزایش بهای برق باکی ندارد!
63- کرم شبتاب جاهطلب هوای رقابت با ماه را در سر داشت!
64- کرمهای شبتاب چراغهای بدون قوه هستند!
65- کرمهای شبتاب شمع محفل کخپرستانند (امام کخشناسی)!
66- کرمهای شبتاب همان ستارهها هستند که در کرۀ زمین ساکن
گشتهاند!
67- کفشدوزک با استعداد در کارخانۀ کفش ملی استخدام شد!
68- کفشدوزک بیکاره و تنپرور سرانجام واکسی هم نمیشود!
69- کفشدوزک وقتی بزرگ شد، عوض کفاشی به سراغ شکار رفت!
70- کفشدوزکهای سردسیر به ساخت چکمه و پوتین روی میآورند!
71- کنه از هر چسبی چسبندهتر است!
72- کنهها، گزدمان، پشهها، مگسها، خرمگسها، سوسکها و مورچهها
هم از گذاشتن نامشان روی برخی افراد ناراحتند!
73- گزدم با دمش زمین را گَز میکرد!
74- گزدم دم خودش را گز نمیکند!
75- گزدمی که رویم آمده بود، میخواست اندازههایم را گز
کند!
76- نفس پروانه بند آمد از دود شمع؛ دیگران پنداشتند که عاشق
بوده است!
77- نور کرم شبتاب از بزرگترین، بهترین و گرانترین نورافکن
طبیعیتر است!
78- وقتی آب جیرهبندی شد، به آبدزدکها
آموختند که رفتارشان را اصلاح کنند!
79- وقتی پشهها از گذاشتن نامشان روی برخی افراد ناراحتند،
پس حتماً پروانه، سنجاقک و شاپرک خوشنود میشوند که نامشان مورد پسند دختران است!
81- هنوز هیچ توترسانک بالغی توترسان نشده است!
82- هیچ سوسریای روسری ندارد!
اگر بخواهیم بسامد یا چگونگی حضور بندپایان گوناگون در
اندیشۀ کخشناس را دریابیم، با چنین آماری روبرو میشویم: عنکبوت (13)، زنبور
(8)، کرم شبتاب (8)، پروانه و شاپرک (8)، عقرب و گزدم (7)، زنجره، زنجرک و توترسانک
(7)، آبدزدک (5)، پشه (5)، سوسری و سوسک (5)، جیرجیرک (4)، کفشدوزک (4)، مگس (4)، الاکلنگ
و شیخک (4)، خرمگس (3)، سنجاقک (3)، کخ (2)، کنه (2)، شپش و شپشه (2)، آسیابک (1)،
انگبین (1)، خرخاکی (1)، مورچه (1) و هزارپا (1). روندی که در کاربرد کخها برای
ساختن واژهبازی دیده میشود را نمیتوان کاملاً به دلبستگیهای ویژۀ نگارنده نسبت
داد. در واقع، چگونگی پیدایش نام یا مانک مجازی، رفتار هر کخ و غنای کلی ادبیات
پارسی که سرچشمۀ وامگیریهای ادبی کخشناس میباشد، زمود ارزندهتری در این نتیجه داشتهاند.
بازگشت به نوشتار
کاریکلماتور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر