۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

چند واژۀ کخ‌شناختی در روستای ناری



Some Entomological Words in the Nari Village
ناری نام روستای زیبایی از دهستان بالابند و بخش مرکزی شهرستان فریمان در استان خراسان رضوی است. پس از بررسی زبان و فرهنگ کخ‌شناختی روستای ازغند و منطقۀ دزفول، می‌خواستم نوشتار مشابهی را دربارۀ این بخش از سرزمینمان ارائه نمایم؛ ولی کوتاهی زمان سفر سبب شد تنها چند واژۀ ناری‌ها را آموخته و به بازگویی آنها بپردازم. امیدوارم در آیندۀ نه چندان دور بتوانم نوشته‌ای کامل و شایسته‌تر را به دوستداران زبان پارسی پیشکش کنم:
پَشْگَل [pašgal]: گونه یا گونه‌هایی از کخ‌های بالدار با اندازۀ چند میلیمتری، کوچکتر از مگس خانگی و تقریباً هم‌اندازه با شته‌های بالدار یا مگس‌های سرکه(1).
خَرَگ [xarag]: خرخاکی.
جیرِّکی [jirreki]: جیرجیرک(2).
قَفَسِۀ سَگ [gafasey sag]: نوعی از سخت‌پوستان آبزی که نام خویش را به واسطۀ شباهت جابجایی‌اش در آب با حرکات سگ دریافت نموده است(3).
کُخْ تُپْ‌تُپی [kox top-topi]= کخ جهنده: جیرجیرک.
کوخْ کِلَخ [kux-kelax]= کخ کلخ: حشرات یا به طور کلی‌تر جانوران ریزی با اندازۀ کخ‌ها.
با توجه به غنای بسیار خوب این گویش، باید خواهشمند بود که گویشوران روستای ناری یا روستای نزدیک آن دیدگاه، تصاویر و نکته‌های تازۀ خویش را بیان نموده و در بهبود این نوشتار بکوشند.
آگاهی بیشتر دربارۀ عکس‌ها
(1) گونه‌ای از پشگل‌ها که در ناری دیده می‌شود.
(2) یک گونه از جیرکی‌ها که در ناری زندگی می‌نماید.
(3) دو فرد از قفسه‌های سگ که انگار به جفتگیری در زیر آب و روی بستر نرم یکی از چشمه‌های ناری مشغول هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر