۱۳۹۶ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

نگاه کخ‌شناختی به "عارف‌نامۀ" ایرج میرزا

An Entomological Looking at the Iraj Mirza’s "ArefNameh"

برخی آثار پروین اعتصامی، پریا ترک، سهراب سپهری، فریدون مشیری، نظامی گنجوی و رضا یاوری را پیشتر بررسی نموده‌ایم. اکنون سروده‌های یکی دیگر از سرایندگان بزرگ ایرانی را کنکاش خواهیم نمود.
ایرج میرزا فرزند غلامحسین میرزا و از نوادگان فتحعلیشاه قاجار که با فرنام‌های جلال الممالک و فخرالشعرا نیز شناخته می‌شود، از شاعران بزرگ روزگار مشروطیت است که در فاصلۀ سال‌های 1251 تا 1304 خورشیدی می‌زیست. اگرچه ذوق سرایندگی این شاعر والامقام درخور ستایش است ولی مخالفان سروده‌های وی هم بیشمارند! مثلاً می‌دانیم که او بخشی از عمرش را در مشهد زیست و حتی تا چند سال پیش یکی از بولوارهای این شهر به نام او آراسته بود، اما شورای شهر مشهد که متأثر از اندیشه‌های مذهبی و اسلامی است، نام این خیابان را به جلال آل احمد- نویسنده‌ای با گرایش‌های اسلامی- تغییر داد! انگیزۀ منتقدان ایرج میرزا بهره‌گیری وی از واژگان جنسی همگانی و غیر رسمی کوچه و بازار است. نویسنده که داشتن چنین سبکی را نشانۀ راستی و مردمی بودن سراینده و ناگزیری انسان از زیستن در اجتماع و توجه به غریزۀ جنسی می‌داند، هوادار اوست و نوشتار کنونی را در پی خوانش اتفاقی یکی از آثار ایشان و به بهانۀ گرامیداشت نود و دومین سالروز مرگ وی در بیست و دوم اسفند یکهزار و سیصد و چهار خورشیدی پیشکش علاقمندان می‌نماید.

عارف‌نامه سروده‌ای با 515 پاره و اگرچه ظاهراً شرح داستان یک تجاوز جنسی از سوی شاعر و توهینی به عارف قزوینی- دوست ایرج میرزا و از مشروطه‌خواهان آن روزگار- است، ولی در باطن به نکوهش حجاب بانوان، عدم تحصیل ویژگی‌های والای انسانی توسط آنان، آزار جنسی پسربچه‌ها از سوی مردان مسلمان و رفتار کاسبکارانۀ سیاستمداران می‌پردازد.

انواع واژگان و مفاهیم کخ‌شناختی 11 بار در عارف‌نامه نام برده شده‌اند که به ترتیب اهمیت و بندواژگان پارسی عبارتند از: پروانه (2)، آفات (1)، حریر (1)، زنبور (1)، سن (1)، شهد (1)، کرم (1)، گر (1)، موم (1) و نوش و نیش (1).

ایرج برای اینکه بانوی پوشیده‌روی مورد علاقه‌اش را اغوا نموده و سودمند نبودن حجاب و پوشش اسلامی را هم به وی یاداوری نماید، به رفتار زنبور و پروانه اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که شیرینی‌خواهی زنبور چیزی از شیرینی شکر نمی‌کاهد و اگر پروانه روی گلی بنشیند، گل دچار آسیب نخواهد شد [صفحۀ 80]:

«کجا شیرینی از شکر شود دور                                                                            پرد گر دور او صد بار زنبور

چه بیش و کم شود از پرتوی شمع                                                            که بر یک شخص تابد یا به یک جمع

اگر پروانه‌ای بر گل نشیند                                                                                     گل از پروانه آسیبی نبیند»

سراینده فراورده‌ها و رفتار زنبورها را هم مورد توجه قرار داده است. می‌دانیم که خرما شیرین است ولی او اندام زادآوری آن زن را به خرمایی تشبیه می‌کند که به انگبین نیز آغشته بوده و محصول شهر اهواز می‌باشد [ص 82]:

«برونش لیموی خوش بوی شیراز                                                                       درون خرمای شهدآلود اهواز»

ایرج رفتار سیاستمداران را سودجویانه و ناپایدار می‌داند و وقتی می‌بیند که عارف قزوینی می‌خواهد سیاست‌پیشه شود، به وی پیشنهاد می‌دهد تا مانند موم بی‌شکل و ناپایدار گردد [ص 93]:

«تو هم قزوینی ملای رومی                                                                             به هر صورت در آ مانند مومی»

تجربه‌های شیرین و تلخی که با افزایش سالیان عمر آدمی به دست می‌آیند، برای شاعر همانند نوش گل یا شهد کندو و نیش زنبور هستند [ص 92]:

«به گیتی بیش مانی بیش بینی                                                                          زمانی نوش و گاهی نیش بینی»

مفهوم آفت و زبانزد تازی «فی التأخیر آفات» در مانک فرهنگی خویش به کار رفته‌اند و جلال الممالک برای رهایی از باورهای نادرست پیرامون پوشش بانوان چنین اندرز می‌دهد [ص 83]:

«برون کن از سر نحست خرافات                                                                   بجنب از جا که فی التأخیر آفات»

تشبیه حس سیاسی‌گری عارف قزوینی به «کرم سیاست» در واقع به کارواژۀ «کخ داشتن» یا همان اصطلاحات عامیانه‌تر «کرم» و «کخ» اشاره می‌کند و یک مانک مجازی به شمار می‌آید [ص 93]:

«تو این کرم سیاست چیست داری                                                                           چرا پا بر دم افعی گذاری»

سه واژۀ کخ‌پایۀ دیگر که در عارف‌نامه کاربرد داشته‌اند، از مانک راستین خویش برخوردارند. اگرچه امروزه بسیاری از انواع پارچه‌های نازک را حریر می‌نامند، ولی در گذشته‌ای مانند روزگار فخرالشعرا کمتر چنین بوده است. او دربارۀ اغواگری زنان باحجاب و پوشش‌های بدن‌نمای ایشان می‌گوید [ص 84]:

«چنین کز پای تا سر در حریری                                                                        زنی آتش به جان آتش نگیری!»

ایرج میرزا نگران ریزش موی سر خود است و سرانجام آن را همانند شتر مبتلا به بیماری گری تصور می‌نماید [ص 78]:

«بدین صورت که بارد مویم از سر                                                                      همانا گشت خواهم اشتر گر»

و سرانجام با یکی دیگر از شاهکارهای سراینده روبرو می‌شویم. ایرج میرزا با آفت مهمی مثل سن گندم (Sunn pest) یا Eurygaster integriceps Puton و معضل سن‌زدگی آشنایی داشته است و برای اینکه ناخشنودی خویش از اجرای برنامۀ آوازخوانی عارف قزوینی در باغ ملی مشهد را آشکار نماید، او را با زبانی طنزآمیز نفرین نموده و از خدا می‌خواهد تا صدایش سن‌زده می‌شد [ص 92]:

«الهی می‌زد آواز تو را سن                                                                          که دیگر کس نمی‌دیدت سر سن»
در همین جا بد نیست که به شباهت واژۀ سن و همتای انگلیسی آن بپردازیم. مهمترین گونۀ سن در کشاورزی ایران و کشورهای منطقه سن گندم یا آفت سن است که انگلیسی زبانان آن را با نام Sunn pest می‌شناسند. می‌دانیم که واژۀ Sunn در واقع به گیاه کنف بنگالی اطلاق می‌شود و در زبان‌های کهن سانسکریت، هندی و اردو ریشه دارد. با توجه به اینکه سرایندگان کهن ایران زمین از واژۀ سن در آثار خویش بهره نگرفته‌اند، شاید بتوانیم نتیجه‌گیری کنیم که واژۀ سن پارسی همان Sunn سانسکریت و نام یک گیاه است که در میان ایرانیان امروز به عنوان نام کخ و یکی از انواع مهم آنان (آرایۀ ناجوربالان یا Heteroptera) شناخته می‌شود. واژگان کاسه‌پُشتَک و Bug همان مانک واژۀ سن گندم و سن را به ترتیب در زبان‌های پارسی و انگلیسی دارا هستند.

از سوی دیگر، ریشه‌های واژۀ سن را در زبان تازی و رفتار این کخ هم می‌توان جستجو کرد! سن گندم به طور سالیانه به کشتزارها یورش می‌آورد و تازیان سن را در زبان خویش به مانک سال می‌شناسند. بنابراین، شوند نامگذاری سن را با رفتار یورش سالیانۀ وی و زبان تازی شاید بتوان پیوند داد.

اکنون که نگاه کخ‌شناختی به عارف‌نامه پایان یافت، بازگویی سه نکتۀ مهم‌تر خالی از لطف نخواهد بود:

1- کاربرد عبارت‌هایی مانند «کرم سیاست» و «سن زدن آواز» از سوی ایرج میرزا تازه و حتی شاید منحصر به فرد می‌باشد. از سوی دیگر، استفادۀ ایرج میرزا از عبارتی مانند «نیش و نوش» یا زبانزد «فی التأخیر آفات» نشانگر پیروی او از ادبیات پیشینیان است که نمونۀ آن را در کلیله و دمنه دیده‌ایم.

2- تشبیه ریزش موی سر مردان به بیماری گری، طعم اندام زاداوری زنان به خرمای شهدآلود اهواز و گرفتگی صدا به سن‌زدگی نمونه‌های زیبای ادبی از کاربرد دانش کخ‌انسان‌شناسی (Entomological Anthropology) یا استفاده از دانش کخ‌شناسی برای شناخت آدمی هستند.

3- ریشه‌های واژۀ سن و چگونگی راهیابی آن به زبان پارسی درخور پژوهش بیشتر است.

امید است نوشتار کنونی رهگشای دوستداران نقد ادبی-کخ‌شناختی بوده و با طرح پیشنهادهای ارزندۀ خویش بر غنای آن بیفزایند.

بن‌مایه‌ها

ایرج میرزا، ایرج بن غلامحسین میرزای قاجار (1251-1304 خورشیدی). عارف‌نامه (ویرایش و صفحه‌آرایی: مِشراک). برگرفته از وبگاه کتابناک، 62 صفحه.

ایرج میرزا، ایرج بن غلامحسین میرزای قاجار (1251-1304 خورشیدی). عارف نامه. برگرفته از وبگاه چکامه.

محجوب، محمدجعفر. 1342. تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاگان او. چاپ چهارم (1356)، چاپ افست گلشن، تهران، 322 صفحه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر