۱۳۹۳ آذر ۲۹, شنبه

فرزندان راستین



Real Children
پیش‌نوشت: آنچه می‌خوانید، نوشتاری است که همزمان با روز ملی دختران (یکم ذی القعده) و جهت شادباش به دختران ایران زمین در سال 1389 خورشیدی منتشر گشت.
من یک دایی و دو خاله دارم که همگی از یک پدر و مادر هستند، اما مادربزرگم همیشه می‌گفت که «من یک بچه بیشتر ندارم»! ضمن گفتگو با بسیاری از مردمان کم‌سواد و روستایی یا در سفرم به افغانستان نیز متوجه شدم که می‌گویند: «ما بچه نداریم»؛ ولی با کنجکاوی بیشتر می‌فهمیدم که چند فرزند دختر دارند!
وقتی به مادربزرگم می‌گفتم: «شما که سه تا بچۀ دیگر هم داری!»، پاسخ می‌داد: «دختر که مال مردم است». در واقع، شمار زیادی از قشرهای مختلف مردم در سرتاسر گیتی چنین اندیشیده و به نوعی دخترانشان را در درجۀ دوم اهمیت می‌دانند. حتی در اسلام هم دیۀ زن نصف مرد بوده، خواهرها نسبت به برادرانشان، نیمی از دارایی پدر و مادر را به ارث برده و گواهی دو زن با شهادت یک مرد برابر است. چرا؟!
در انسان، اغلب پرندگان، گاو، گوسفند و برخی دیگر از پستانداران، نرها هستند که رهبری اجتماع را بر عهده گرفته و خانواده یا حرمسرا تشکیل می‌دهند. آنها جثۀ بزرگتر و قدرت بدنی بیشتری داشته و می‌کوشند قلمرو، غذا یا تعداد ماده‌های فزون‌تری به دست آورده و موفقیت تولیدمثلی خویش را تضمین نمایند. مردها معمولاً جایگاه‌های اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی، مذهبی، ورزشی و هنری بهتری را نسبت به زنان کسب می‌کنند. آیا چنین ویژگی‌هایی می‌تواند نرها را به عنوان جنس درجۀ یک قلمداد نماید؟ آیا واقعاً آنها بهتر از مادگان هستند؟ از دیدگاه جانورشناختی، دختر بهتر است یا پسر؟
هر کسی می‌تواند این پرسش‌ها را به شیوۀ اخلاقی یا شرعی پاسخ گوید، ولی این نوشتار از رویکرد علمی، فرهنگی و کخ‌انسان‌شناسی (Entomological Anthropology) بهره‌گیری خواهد نمود. در جاندارانی که فقط یا عمدتاً به شیوۀ جنسی زادوولد می‌کنند، نسبت دخترها و پسرها در کل جامعه و درازمدت یک به یک است و این مقدار نمی‌تواند تغییر کند؛ زیرا تفاوت بسیار اندک در نسبت جنسی نرها و ماده‌ها در نسل‌های بعدی به صورت تصاعدی افزایش یافته و چون افراد نمی‌توانند به روش‌های دیگر این اختلاف را مرتفع نمایند، ناچار به سوی همان نسبت یک به یک برگشت خواهند نمود. بنابراین از نظر علمی، وجود زن و مرد برای تولیدمثل جنسی ضروری بوده و ارزش آنها کاملاً برابر است.
اگر جانور نری بتواند حرمسرا تشکیل داده و چند ماده در اختیار بگیرد، نسبت به همنوعان ماده‌اش از موفقیت تولیدمثلی بالاتری برخوردار می‌شود، ولی به طور کلی، شانس رسیدن به چنین مرحله‌ای کم است. حتی تلفات بیشتر و رقابت جنسی شدید بین نرها برای کسب جفت نیز سبب می‌گردد تا از نظر سرمایه‌گذاری ژن‌شناختی، ارزش فرزند نر نزد پدر و مادرها اندکی کمتر از ماده‌ها باشد. به همین دلیل، نسبت جنسی نوزادان انسان در هنگام تولد کمی به سمت پسرها گرایش دارد.
واژه‌های زن و مرد در زبان پارسی به ترتیب از ستاک‌های زادن و مردن گرفته شده‌اند. اهمیت زندگی در زایش است. پس زن که می‌زاید، زنده است و مرد که از عهدۀ این کار برنمی‌آید، مردنی خواهد بود. این واژگان بسیار کهن و نشان از فرهنگ دیرینۀ نیاکان ماست. خدایان نخستین ایران و یونان هم از جنس مادینه بوده‌اند ولی در دوران‌های بعدی، وقوع برخی پدیده‌ها سبب گردید که ظاهراً بر ارزش نرها افزوده شود.
یادگیری و گسترش کشاورزی، یکجانشینی، ساخت شهر و روستا و شیوع جنگ باعث شد تا مردها نقش نیروی کار را بر عهده گرفته و به عنوان ابزار و لازمۀ پیشرفت تلقی شوند. شکل‌گیری مبادلات پایاپای، ضرب سکه و پول، انباشت ثروت و مال‌اندوزی مردمان هم کمک کرد تا اختلاف طبقاتی به وجود آید. سرانجام، عده‌ای به این فکر افتادند تا با استفاده از دارایی و قدرت خویش در جهت گسترش نیروی کار مورد اعتماد (پسران)، نگهداری کارامدتر سرمایه‌ها و ارضای غریزۀ جنسی بکوشند.
پیدایش ثروت، اوقات فراغت و تغییرات سبک زندگی از شکارگری و کوچ به کشاورزی و یکجانشینی باعث گسترش هنر، علم و سیاست و افزایش ارزش و قدرت صاحبان آنها گردید. این پدیده هم کمک کرد تا داشتن فرزند پسر، بر خلاف اصول ژن‌شناختی، به یک ارزش تبدیل شده و خانواده‌ها به داشتن یا شمار زیاد پسران خویش ببالند.
در زمانۀ کنونی، تغییرات شگرفی در نحوۀ زندگی و اندیشه‌های آدمی پدیدار گشته است. البته مردمان اروپا و آمریکا پیشرفت‌های فن‌آوری و اجتماعی را به طور همزمان شاهد بوده‌اند. در نتیجه، فرصت‌های بروز استعدادها و فعالیت‌های اجتماعی هر دو جنس به سوی برابری گرایش پیدا کرده و نشانه‌های تبعیض جنسیتی کمتر دیده می‌شود. از سوی دیگر، امروزه فرضیه‌هایی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه استعدادهای گوناگون مردها با غریزۀ جنسی ارتباط مستقیم دارد. به بیان بهتر، هنر وسیله‌ای است برای جلب توجه جنس مخالف و نه ابزار فخرفروشی و مایۀ مباهات؛ درست مانند دم طاووس نر. بنابراین، در جوامعی که با چنین فکری آشنا باشند، روز به روز از ارزش دروغین مردها کاسته می‌شود.
کشورهای در حال توسعه و عقب‌مانده بیشتر واردکنندۀ ابزار و فناوری‌های پیشرفته هستند و گرچه کوشش‌های زیادی را تا به حال صرف نموده‌اند، ولی از نظر فرهنگی و اجتماعی وضعیت وخیم‌تری دارند. در واقع، آنها بازار مصرف کالاها و خدمات غربی هستند و بیشتر سیاستمداران و مردمانشان بر این باورند که می‌توان با الگوبرداری محض از صنایع و تولیدات پیشرفته به جایگاه اجتماعی ابرقدرتی مانند آمریکا دست یافت. هر اندازه که کشوری محروم‌تر باشد، مصداق بهتری از این وضعیت خواهد بود. صاحبان قدرت و سرمایۀ این کشورها دروازه‌های میهنشان را به روی فکر و فرهنگ غربی بسته و با هدف حفظ موقعیت کنونی خویش و به بهانۀ حمایت از ارزش‌ها با آن مبارزه می‌کنند. در چنین جوامعی هست که مردها هنوز نقش بسیار پررنگ‌تری را ایفا نموده و همچنان بر طبل برتری ایشان کوبیده می‌شود!
واژه‌های زن (Woman) و ژن (Gene) از لحاظ ادبی و مفهومی تا حدودی شبیه یکدیگر بوده و هر دوی آنها واسطۀ انتقال صفات از یک نسل به نسل‌های آینده هستند. جالب است که از دیدگاه ژن‌شناختی نیز، زن‌ها باارزش‌تر بوده و زاده‌های سودمندتری به شمار می‌آیند. در انسان و بسیاری از گونه‌های دیگر، شرایط زیستی و محیطی نامناسب سبب می‌گردد که از کیفیت تولیدمثل کاسته شده و شمار فرزندان ذکور افزایش یابد! در انواع زنبورهای انگبین، وحشی و مورچه‌ها که از کخ‌های اجتماعی راستۀ نازک‌بالان (Hymenoptera) هستند، پیری ملکه، ضعف کلنی و کمبود نطفۀ نر باعث افزایش تعداد نرها می‌شود. این قسم از نرها تک‌لاد (Haploid) بوده و تنها نیمی از فام‌تن‌های (Chromosome) مادری را به ارث می‌برند.
در نازک‌بالان اجتماعی و سپیدبالان (Aleyrodidae)، شته‌ها (Aphididae) و شپشک‌های گیاهی (Coccoidea) که از گونه‌های گروه‌زی آرایۀ جوربالان (Homoptera) محسوب می‌گردند، ماده‌ها بیشترین نقش را در تشکیل و حفظ اجتماع بر عهده داشته و جنس درجۀ یک هستند!
از نظر مقدار ژنی که از سوی هر یک از والدین به فرزندان می‌رسد، هم برتری با ماده‌هاست. آنها تأمین‌کنندۀ میان‌یاخته (Cytoplasm) و دی‌ان‌آی میان‌یاخته‌ای (Cytoplasmic DNA) نوزادان هستند. بنابراین، باید بگوییم که:
برای انسان‌های اندیشمند و روشنفکر، فرزند دختر یا پسر فرقی نمی‌کند. تا زمانی که فعالیت‌های فرهنگی و توسعۀ اجتماعی در کشورهایی مانند ایران به خوبی برنامه‌ریزی و اجرا نشود، نمی‌توان انتظار داشت که عامۀ مردم تفاوت جنسیتی را به تبعیض تبدیل نسازند. در عوض، باید به همگان یادآور شد که دختران هم از ویژگی‌های بسیار سودمندی برخوردارند. برای مثال، آنها غمخوار پدر و مادر بوده، پرستاران بهتری هستند و حتی اگر شرایط رشدشان فراهم باشد، می‌توانند قلب تپندۀ جامعه و نقطۀ امید خانواده‌ها شوند. ولی چنانچه بخواهیم تفاوتی قائل گردیم، بی گمان، دخترها جنس بهتری هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر