Locusts: Other Politicked
Organisms
کخشناسی سیاسی (Political Entomology) بر پایۀ بخشبندیهای
همگانی تقریباً چنین شناسانده میشود: «شاخهای از دانش که به بررسی و شناخت اثر کخها
در روابط میان کشورها، ویچیرگیریهای (Decision making) بزرگ سیاسی،
اقتصادی، اجتماعی یا موارد شبیه آن میپردازد.» این تعریف با شناخت دانشیک از علوم
سیاست و کخشناسی همخوان است، ولی مردم کوچه و بازار موضوع سیاسی را دارای دامنۀ
گستردهتری دانستهاند. ایشان هر مطلبی که دربارۀ بزرگان سرزمین یا برخلاف نظر
فرمانروا و دولت ستمگر خویش باشد را به عنوان یک گونۀ سیاسی میشناسند. اگر این
تعریف را برای پژوهشهای فرهنگشناسی مردمان بپذیریم، زمینۀ فعالیت کخشناسی
فرهنگی سیاسی (Politico-cultural Entomology) عبارت است از: «هر مطلب یا عنصر
فرهنگی (مانند داستان، لطیفه، پیامک، کاریکاتور، کاریکلماتور و ...) که دربارۀ سیاستمداران، فرمانروایان ستمگر و اندیشههای ایشان یا از
سوی مخالفان و ناراضیان یک دولت دادگر گفته شود.»
نمونههای بسیار فراوان و خوبی از کخشناسی
فرهنگی سیاسی را میتوان نام برد. کاریکاتور سوسکی و نژادپرستانۀ روزنامۀ ایران (اینجا) یا لطیفهای که دربارۀ افتادن مگس در لیوان شیر حامد
کرزای- رئیسجمهور پیشین افغانستان- گفته میشود (اینجا)، تنها دو مثال برای جامعۀ ایران و افغانستان است. سومین مورد
با سرکوب خیزش مردم بحرین توسط نیروهای نظامی عربستان و دیگر همپیمانان دولت
بحرین ارتباط دارد. علی محمد مؤدب- سراینده- روزگار بحرین را چنین توصیف مینماید:
«نه وحشت است که حیرت شکسته دلها را گرفته فوج ملخ، موج موج دریا را
ملخ! هجوم ملخ بر مزارع گل سرخ! ملخ وزیده و آشفته باغ و صحرا را
یهود امت احمد دوباره خیبریاند! شکستهاند در خانههای زهرا را
سیاهکارتر از وحشیان سفیان کیست؟ که میدرند جگرهای حمزهآسا را
نژادگان عرب! این حماسههای شکم! به زیر پیل فکندند پیر و برنا را
به جنگ دخترکان رمیده آمدهاند دریده دیدۀ خورشید این تماشا را
بهوش ای همه زالوفشان ساحل خون! که موج گریه خبر کرده است
دنیا را
بهوش کز همهتان هیچ هم نخواهد ماند دمی که غیرت توفان گذشت دریا را
«دل رمیدۀ ما را که باز میگیرد» فغان ز خون جگری بینگاهتان یارا !»*
ملخ و دستههای بزرگش همان نیروهای نظامی
سرکوبگر مردم در سال 2012 ترسایی هستند. به بیان بهتر، سراینده یک اَنگ فرهنگی
سیاسی را به ملخ و رفتار کوچندگیاش چسبانیده است. خیزشگران بحرینی نیز به مزارع
گل سرخ، باغ و صحرا، در خانهها زهرا، جگرهای حمزهآسا، پیر و برنا و دخترکان
رمیده همانند گشتهاند! تصویرهای زیر یک ملخ شاخکبلند ماده را نشان میدهند.
اگر سراینده، تخمریز زیبای این جانور را
دیده بود، شاید آن را به شمشیرهای خونآلود وحشیان سفیان همانند مینمود! آیا این
افراد نمیدانند که تشبیه نمودن جانداران و رفتار یا اندامشان به پدیدههای زشت میتواند
بیزاری، کژاندیشی و باورهای نادرست تودهها را در پی داشته باشد؟
واپسین نمونهها نیز با رفتار ملخخواری
تازیان در زمانهای گذشته و حوادثی مرتبط است که در فروردین و مهر 1394 به ترتیب برای
دو نوجوان ایرانی و هفت هزار حاجی از سراسر جهان پیش آمد. این پسران همراه خانوادههای
خویش برای انجام حج عمره به عربستان سعودی سفر کرده بودند ولی در آنجا مورد تجاوز
مأموران فرودگاهی قرار گرفتند. حاجیان نیز بر اثر بسته شدن شماری از راهها، شلوغی
و فشار جمعیت و رسیدگی نامناسب دولت عربستان جان خویش را از دست دادند. با رسانهای
شدن ماجرا، مردم و مسئولین ایرانی واکنشهای خشمآلودی بروز دادند که سرودههای
زیرین سه نمونه از آنهاست:
«ننگ است ملخخوار چنین خش بکشد خش روی نجابت سیاووش [سیاوش] بکشد
ای کاش خشایار شبی برگردد تا خاک ریاض [را] به آتش بکشد»
***
«خلیج مرا گر بخوانی عرب
اگر حد خود را ندانی عرب
اگر قصد توهین به ایران کنی خیال اهانت به شیران کنی
به خون شهیدان ایران قسم به هر ذره از خاک ایران قسم
به چشم تر مادران دلیر پدرهای باغیرت همچو شیر
به کوه دماوند و الوندمان به زایندهرود و به اروندمان
به تاریخ و فرهنگ پر افتخار به ایران همواره در اقتدار
به اینها که گفتم قسم میخورم به کورش به رستم قسم میخورم
قسم میخورم من به اسفندیار به زرتشت و مانی و بر مازیار
به این پسرهای با عزت و افتخار به پاکی هر دختر از این دیار
اگر قصد توهین به ایران کنی خیال اهانت به شیران کنی
زمین و زمان را به هم میزنیم نظام جهان را به هم میزنیم
تمام وجود تو را میدریم نشان تو را از جهان میبریم
پشیمان از این کردهات میکنیم به ایرانیان بردهات میکنیم
به پیشینۀ خود نگاهی بکن نگاهی به تاریخ گاهی بکن
به صحرا ملخ خوردنت را ببین چو حیوان علف خوردنت را ببین
به جز کشتن و غارت و مستیات نداری به تاریخ و در هستیات»
***
بیا حاجی ز حج رفتن حذر کن مزار حضرت کوروش گذر کن
خدا در مکه زیر صخرهها نیست همیشه با تو و از تو جدا نیست
خدایی را که با او میشوی مست ز گردن هم به تو نزدیکتر هست
تو را این بینش و اندیشه ننگ است که پنداری خدایت زیر سنگ است
خداوندی که رحمان و رحیم است مکانش در دل و چشم یتیم است
بیا از بتپرستی دست بردار
نرو مکه خدایت را نیازار
به موری نان دهی در زیر خمره بود نیکوتر از صد حج عمره
اگر حاجی مسلمانی چنین است
که نفرین خدا بر اهل دین است
نمیدانم
گوسفندخواری، گاوخواری یا مرغخواری چه فضیلتی دارد که ملخخواری از آن برخوردار
نیست؟! نمیدانم چرا ما باید رفتار نادرست برخی مردم را به پای همگان بگذاریم؟! نمیدانم
چرا ... ولی امیدوارم پیشرفتمان به اندازهای برسد که اعراب را با ویژگیهای ملخخواری،
سوسمارخواری، خوردن شیر شتر و بیاباننشینی مثلاً سرزنش نکنیم.
آگاهی بیشتر دربارۀ عکسها
بنمایه
* این سروده در دهمین صفحه از ویژهنامۀ روز جهانی قدس
(امرداد 1391/رمضان 1433) [چاپ نشریۀ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی قبیله هابیل با مدیر
مسئولی م. پودینه و زیر نظر هیئت تحریریۀ گروه شهید مجاهد سید عباس موسوی با
رایانامۀ q_habil@hotmail.com در توسآنجلس] دیده شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر