An Entomological Looking
at "The Two Dianas"
پس از نگاه کخشناختی به پنج رمان
خارجی که توسط ایولین آنتونی (فاطمه سزاوار)، مارگارت اتوود (سهیل سُمی)، ماریا بارت (الهه صالحی)، پائولو کوئلیو (آرش حجازی) و مری هیگینز کلارک (نفیسه معتکف) نگاشته شدهاند، اکنون اثری از الکساندر
دوما (Alexandre Dumas) با برگردان عنایت شکیباپور را بررسی
خواهیم نمود. محبوس زندان شاتله شرح زندگی گابریل (Gabriel, comte de
Montgomery)
و دیان (Diana de Castro)- دو نجیبزادۀ سدۀ شانزدهم ترسایی-
است که از کودکی دلباختۀ یکدیگر میشوند و درست هنگامی که مقدمات ازدواجشان فراهم
میگردد، دچار شک و دودلی میشوند که آیا نسبت خواهر-برادری دارند یا خیر. مادر
دیان- دیان دو پواتیه (Diana de Poitiers)- و نزدیکانش که اطلاع دقیقی دارند،
از پاسخگویی به پرسش مذکور خودداری میکنند. فقط پدر گابریل- محبوس زندان شاتله-
میتواند مشکلگشای این معما باشد. گابریل کوشش فراوانی انجام میدهد تا فرمان آزادسازی
وی را از پادشاه فرانسه- هانری دوم (Henry II of France)- بگیرد؛ و سرانجام ... .
انواع واژگان و مفهومهای کخشناختی 8
بار در محبوس زندان شاتله نام برده شدهاند که به ترتیب اهمیت و بندواژگان
پارسی عبارتند از: ابریشم (3)، اتلس (1)، پروانه (1)، حشره (1)، عقرب (1) و مخمل
(1).
شمار و تنوع رکوردهای این داستان با توجه
به تعداد صفحاتش کمتر از آثار پیشین و مشابه رمان برنده تنهاست میباشد.
فراوردههای ابریشمی همانند عروس فرانسوی بیشتر از سایر مفاهیم کاربرد دارند، که با توجه به زمان آفرینش (1846 ترسایی)
و شخصیتهای داستان (نزدیکان شاه هانری دوم در دهۀ 1550 ترسایی) با فراوردههای راستین
کخپیله- و نه انواع
دروغین صنعتی با نام مشابه- روبرو خواهیم بود.
جامهای که از سوی خویشاوندان پدری و
بستگان داماد- دوک دوکاسترو- برای عروسی دیان آورده شده بود و پس از پوشیدن آن
همراه داماد به کلیسا رفت [صفحههای 13 و
14]:
«مادام لوسین به کمک چند خانم دیگر از صندوقچۀ بزرگی لباس
سفید ابریشمی بلندی بیرون آوردند. آن وقت در حالی که من خجالت میکشیدم، مرا برهنه
نمود و لباس ابریشمی را به من پوشاندند. ... آن نجیبزادۀ خشن دو مرتبه دست خود را
به جانب من جلو آورد و مرا به سمت کالسکۀ مطلا و اطلسپوشی هدایت نمود.»
و همچنین هدایای دوک دوکاسترو برای همسر نوجوانش
از جنس ابریشم بود [صفحۀ 15]:
«راستی فراموش کردم بگویم وقتی که داخل اطاق شدم، در جعبۀ
بزرگی یک چیز پیدا کردم. آیا حدس میزنی چه بود؟ یک عروسک عالی و مجلل با یک جامهدان
پر از لباس و سه دست لباس ابریشمی بلند ... اینها تعارفات شوهرم بود که با من
مانند یک طفل کوچک معامله میکرد.»
گابریل نیز پس از فتح شهر کاله و آوردن
کلیدهایش همراه با نامههای فرماندۀ لشگر و دختر پادشاه به پاریس، برای تقدیم آنها
به هانری دوم از یک پارچه یا بالش (؟!) مخمل یاری گرفت [ص 282]:
«گابریل در روی بالش مخملی دو مکتوب و کلیدهای شهر را با
دست گرفته بود.»
شرایط محل نگهداری محبوس زندان شاتله مهمترین
و تنها جایی میباشد که با خود کخها ارتباط برقرار شده است [ص 36]:
«تمام جدارهای زندان از سنگهای سیاه مرطوب و جرمگرفته
تشکیل شده بود؛ زیرا این زندان با رود سن مجاورت داشت و آب تا کف اطاق بالا آمده
بود. در روی دیوارها حشرات موذی حرکت میکردند.»
تشبیه مادام آلوئیز- دایۀ گابریل- از
دیان دوپواتیه که زنی بدجنس، زیادهخواه، جاهطلب و هوسباز بود که به کنت ژاک من
کمری- پدر گابریل- خیانت کرده و پس از نرسیدن به شاه فرانسوا، تصمیم داشت با پنهانسازی
خیانت خویش، خود را به هانری دوم- ولیعهد وقت- نزدیک نماید، عبارتی است که دوما به
طور غیر مستقیم از نام کخها یاری گرفت [ص 89]:
«عقرب کینهجو پس از اینکه به او خیانت کرده بود، در عین
حال او را انکار میکرد.»
و سرانجام کاربرد واژۀ پروانه به جای مجوز
توسط برگرداننده، تأثیر ادبیات پارسی بر فراوانی نام کخها در این رمان را نشان میدهد
[ص 184]:
«شما میدانید که قریب دو ماه است نوکرم را برای آوردن این
وجه ناقابلی که آنقدر در نظر شما حائز اهمیت است، به پاریس فرستادهام. آیا مارتن
گر (Martin Guerre) با وجود داشتن پروانۀ عبور در راه کشته یا زخمی شده؟
آیا پولی را که همراه داشته، از او دزدیدهاند؟»
اکنون که نگاه کخشناختی به محبوس زندان
شاتله پایان یافت، بازگویی سه نکتۀ مهمتر خالی از لطف نیست:
1- الکساندر دوما و پائولو کوئلیو
نویسندگان بزرگی هستند که دستکم در یکی از آثارشان (به ترتیب محبوس زندان شاتله
و برنده تنهاست) توجه ناچیزی به مفاهیم کخشناختی داشتهاند.
2- انواع بافتههای ابریشم طبیعی بیشترین
کاربرد را به خود اختصاص دادهاند. در یک نگاه کلیتر، تاکنون انواع فراوردههای
ابریشمی طبیعی یا مصنوعی نسبت به سایر مفاهیم کخشناختی در کانون توجه رماننویسان
خارجی بودهاند.
3- ایولین آنتونی از جنبۀ به کارگیری
ابریشم طبیعی و قالب کلی داستان پیرو دوما بوده است.
امید است نوشتار کنونی رهگشای دوستداران
نقد ادبی-کخشناختی بوده و با طرح پیشنهادهای ارزندۀ خویش بر غنای آن بیفزایند.
بنمایه
شکیباپور، عنایت 1370. محبوس زندان شاتله: کنت دومن کمری (نوشتۀ الکساندر دوما). چاپ دوم، انتشارات راوی، تهران، 335
صفحه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر