An Entomological Looking
at the "Homey Sociology"
خوانش جامعهشناسی
خودمانی نخستین سودمندی دانشیک (Scientific) حضورم در میان دوستان و فضای فیسبوک
بود. این اثر ماندگار که با زبانی خودمانی و گیرا به بررسی عیبهای ما ایرانیان
پرداخته است، مرا واداشت تا نگاه ویژۀ خویش را بر آن بیفکنم.
هنگامی که بخواهیم وجه تشابهی میان ویژگیهای
انسان و کخها و اثرشان بر
جامعه و زیستگاه- که میتواند در قالب کشاورزی، دامپروری، جوامع انسانی و ... مطرح
باشد- بیابیم، اثر زیانبار و منفی یا جنبۀ آفتی آنها بسیار شناخته شده است. به
بیان بهتر، بیشتر جامعهشناسان و کخشناسان دربارۀ شناخت و کاهش تأثیر رفتارهای
ناسودمند این جانداران پژوهش میکنند. با توجه به عمر نسبتاً کوتاه دانش جامعهشناسی،
به نظر میرسد که چنین دیدگاهی از سوی پیشگامان مبارزه با آفات گیاهی و دامی به
جامعهشناسان راه یافته باشد. مفهوم یا عبارت آفت فرهنگی (Cultural pest) زاییدۀ برهمکنش
این گروهها بوده، در میان گفتههای بسیاری از سخنوران، سیاستمداران یا اندرزگویان
اجتماعی شنیده شده و مورد توجه کخشناسی فرهنگی نیز هست.
جامعهشناس خودمانی- حسن نراقی- به گونهای
سخن رانده و مثال زده است که گواهی برای درستی بند (Paragraph) پیشین میباشد.
در صفحۀ 109 از نسک جامعهشناسی خودمانی میخوانیم: «این تملقگویی و به قول آن ظریف
«استملاق»! واقعاً آفتی شده و افتاده به جان این مملکت.» و در صفحۀ 132 به دو
رفتار منفی دیگر اشاره میشود: «یکی از پیامدها و آفتهای بیچون و چرای دروغگویی،
ظاهرسازی است.» البته بایستی اشتباه ناخواستۀ وی در آفت دانستن ظاهرسازی برای
دروغگویی را نادیده بگیریم؛ زیرا هنگامی که دروغگویی آفت باشد، آفتِ آفت- یعنی
ظاهرسازی- به سود آدمی و غیرآفت خواهد بود که چنین نیست.
نراقی تنها یک بار پای کخها را به مبحث
جامعهشناسی باز کرده است. وی دروغ را همانند موریانه دانسته و مینویسد (صفحۀ 126): «حقیقت در این است
که پایبست این امپراتوری عظیم- ایران باستان- از مدتها قبل با موریانۀ دروغ آنچنان
پوک و بیمغز شده بود که اگر حملۀ اعراب هم اتفاق نمیافتاد، بدون شک حادثۀ دیگری آن
را در هم خورد میکرد.»*
چوبخواری پنهان و تاریکزیستی موریانهها
سبب شده تا بسیاری از مردم اثر ناپیدا و زیانآور هر رفتار ناخوشایند آدمی را
همانند موریانه یا رفتارش بشناسانند. اکبر اعلمی- نمایندۀ مجلس شورای اسلامی-
دربارۀ فساد اداری کشور گفته است: «فساد در دستگاههاي مختلف همچون موريانه ريشههاي
نظام را از درون ميخورد.» (اردیبهشت 1388- بنمایه)
محمدرضا رحیمی- معاون اول دهمین رئیسجمهور
ایران یا محمود احمدینژاد- دربارۀ شرایط سیاسی کشور پس از تنش میان سران دو قوۀ
مجریه و مقننه اظهار داشت: «عدهای از درون مانند موریانه عمل میکنند و من علاقه ندارم
که بگویم در درون چه خبر است؛ چرا که از گفتن آن دشمن شادمان میشود.» (بهمن 1391- بنمایه)
سهیلا جلودارزاده- نمایندۀ پیشین مجلس شورای
اسلامی- دربارۀ کاهش توان خرید کارگران و مزدبگیران ایرانی در مهر ماه 1391 گفت: «موریانهای
که به پای اقتصاد کشور ما افتاده بود، اینک پایههای اقتصاد خانوادههای ما را میخورد.»
مجید محمدی- جامعهشناس- از دیدگاه
مشابهی دربارۀ رفتارهای دهمین رئیسجمهور ایران برخوردار میباشد: «تلاش محمود احمدینژاد
برای تأسیس مجدد هیئت نظارت بر قانون اساسی- که خود وی شش سال پیش حکم انحلالش را داد-
برای مقابله با موریانهای است که پایههای صندلی ریاستش را تقریباً خورده است.» (پاییز 1391)
روزنامۀ جمهوری اسلامی كمتوجهي مسئولان نسبت
به رواج پديدۀ بدحجابي و بيحجابي را با سرمقالۀ «این موریانه است» یادآور میشود (فروردین 1389- بنمایه).
روزنامۀ عصر ایران هم یک بلای خانمانسوز
را همانند این کخ دانسته است: «اعتياد مانند موريانهاي در حال خوردن پايههاي عمارت
ايران است.»
امیر قلعهنویی- سرمربی تیم استقلال
تهران- برخی از همکاران پیشین خود در باشگاه سپاهان را موریانه میپندارد: «این آقایان
مثل موریانه فوتبال را نابود میکنند و در همه جا هم حضور دارند.» (آبان 1391- بنمایه)
سیدعلی خامنهای- رهبر ایران- در واپسین
روزهای آبان 1391 گفت: «ما ملتی نیستیم که بنشینیم و تماشا کنیم که قدرتهای پوشالی
مادی که از درون کرم خورده و موریانه خوردهاند، ملت استوار و پولادین ایران را تهدید
کنند.»
و کم نیستند تشبیهات ادبی و شاعرانهای
که انواع ویژگیهای پلید و شوم انسانزاد را همانند موریانه یا رفتارش میپندارند!
اکنون میخواهم از فرصت یاری گرفته و بگویم کاش روزی را ببینیم که رفتار غریزی ناهوشمندانه
و طبیعتاً خنثای جانداران به داوریهای کژ آدمیان آلوده نگردد؛ زیرا این عادت
ناپسند سبب میشود تا ناخودآگاهِ اندیشهمان نسبت به طبیعت و میهمانانش دشمنی
بورزد.
آگاهی بیشتر
دربارۀ عکس
* چند موریانۀ کارگر و نشانۀ فعالیت آنان بر روی چوبهای خشک افتاده و ایستاده
در شهرستان طرقبه شاندیز (زمینهای سوران).
بنمایه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر