Cutaneous Leishmaniasis
سالک زخم ماندگاری
است که تن و روان آدمی را میخورد1 و به واسطۀ مدت
زمان طولانی ایجاد زخم تا بهبودی این نام را بر خود گرفته است2. بیماری واگیردار
سالک انواع متنوعی دارد که توسط چندین گونه از تاژکداران تکیاختهای سردۀ Leishmania Ross (مانند گونههای Leishmania tropica Wright و Leishmania major Yakimoff & Schokhor) ایجاد شده و پشههای3 سردۀ Phlebotomus Loew (Psychodidae:
Phlebotominae)4 آن را از انسان یا میزبانهای گوناگون جانوری (همانند سگسانان
و جوندگان) به دیگر آدمیان انتقال میدهند.
تاکنون پیشرفتهای شایانی در زمینۀ
شناخت، پیشگیری5 و درمان بیماری، شناسایی انواع بیمارگرها، چرخۀ زندگی،
ویژگیهای زیستی و بیماریزایی آنها و رفتار ناقلین یا چگونگی ارتباط میزبان
اصلی-ناقل-بیمارگر انجام گرفته است. البته هنوز هم باورهای نادرستی در میان تودۀ
مردم دیده میشود که بایستی با آنها مبارزه نمود. نوشتار کنونی پنج نمونه را بازگو
خواهد ساخت:
یک- دینباوران توسآنجلس معتقدند که اگر
حاجی [یعنی کسی که حج تمتع را انجام داده باشد] خطی را پیرامون زخم سالک رسم کند،
رشد عارضه به همان خط محدود خواهد گشت!
برخی دیگر میگویند کسی که نان دولت را
نخورده باشد [یعنی انسان درستکار، دارای درامد حلال و غیر جیرهخوار] بایستی چنین
خطی را بکشد.
شگفت اینکه هر خط در جایی کشیده میشود
که امکان پیشرفت زخم به بیرون از آن نامحتمل باشد! زخمهای بالا روی دست پدید آمدهاند.
تصویر زیر نیز جوشگاه (Scar) سالکی را پس از گذشت پنجاه و اندی سال
روی چهرۀ پدر نویسنده نشان میدهد.
این زخمها ظاهراً از نوع سالک شهری و
خشک هستند؛ ولی برخی مردم بومی عارضۀ سالک را به دو نوع نر و ماده بخشبندی مینمایند.
نخستین تصویر یک زخم مادۀ بزرگ و دارای ترشحات چرکین و خونآلود را نشان داده است.
زخمهای نر (تصویر دوم) نیز دارای اندازۀ کوچکتر و بدون ترشحات میباشند. عدهای
از بومیان تربت حیدریه هم باور دارند که زخم ماده در چند جای بدن پدید میآید ولی
زخم نر تنها در یک نقطه دیده میشود.
میدانیم که چنین برداشتهایی نادرست است
و تعداد، اندازه یا وضعیت زخم به ویژگیهای انگل و فرد بیمار بستگی دارد.
دو- لُکِّهسال [lokke-sâl] نام بومی سالک در برخی مناطق پارسنشین
خراسان مانند روستاهای هندلآباد و عنبران در نزدیکی توسآنجلس میباشد. بومیان
عنبران یکی از گیاهان منطقه را نیز به همین نام میشناسند.
گیاه لکهسال دارای غدههایی در بخش ریشه
است و بر پایۀ باورهای مردم روستا، اگر این ریشه از خاک بیرون آورده شده و در
برابر تابش آفتاب قرار گیرد، همزمان با خشکیدن غدهها، زخم لکهسال نیز بهبود مییابد!
روستاییان همۀ غدهها را از خاک بیرون
آورده و کمی نبات را در ته گودال حاصل میگذاشتند و سپس، روی آنها را با خاک میپوشانیدند.
ایشان معتقد بودند که اگر غدهای در خاک باقی بماند، زخم سالک بازگشت (Recrudesce) خواهد نمود!
امروزه میدانیم که بازگشت بیماری به نوع
انگل، اثربخشی درمان و یا شاید شرایط بدنی بیمار بستگی دارد.
مردمان دیروز به ازای هر زخم سالک ریشههای
یک گیاه لکهسال را از خاک بیرون آورده و به جایش نبات میکاشتند. کسی که این کار
را انجام داده و ریشهها را برای بیمار میآورد، مقداری پول، نبات یا ... به عنوان
دستمزد میستاند.
تصویرهای زیر یک بوتۀ دیگر از گیاه لکهسال
و گلآذین آن را نشان میدهند.
سه- یکی از باورهای همگانی دربارۀ بیماریها،
درمان فاسد (چیز بد) با افسد (چیز بدتر) است. بر پایۀ این اندیشۀ نادرست است که
برخی از مردمان روستای ازغند، پیخال (= مدفوع)
آبکی مرغ را با لجن آمیخته و روی زخم سالک میمالیدند تا زودتر بهبود یابد! بعدها،
کنجکاوی بیشتر یکی از خوانندگان نشان داد که این شیوه برای درمان کچلی استفاده میشده
است. ازغندیها سالک را با نام لوکسال [look-sâl] شناخته و باور داشتند که اگر یک حاجی
پیرامون لوک را با زغال یا مداد خط بکشد، از گسترش زخم جلوگیری خواهد شد.
چهار- برخی از معتادان توسآنجلسی بر این
باورند که اگر مقداری تریاک را در آب حل نموده و روی زخمهای تازۀ سالک بمالند، در
آینده، هیچ اثری از آن زخم باقی نخواهد ماند! تا آنجا نگارنده آگاه است، تریاک و
مواد مؤثرۀ آن در تسکین دردها سودمندند؛ نه بهبود زخم.
پنج- پایانبخش این نوشتار پیشنهاد طب
سنتی برای درمان بیماری سالک با کاربرد موم زنبور است که درستی یا نادرستی آن را پژوهشگران
قلمروی پزشکی بایستی بررسی نمایند: ابتدا ۲۵ گرم سقز، ۲۵ گرم کندر، 10 گرم موم زنبور
انگبین، ۱5 گرم مردار سنگ، ۱۵ گرم سرنج و 2۵ گرم روغن زیتون آماده کنید. روغن را به
گونهای حرارت دهید که نجوشد و هنگامی که داغ شد، سقز را کوبیده و آهسته آهسته در روغنهای
داغ حل نموده و به هم بزنید. سپس، موم را خرد کرده و به روغن بیفزایید. در مرحلۀ بعد،
کندر را کوبیده و کم کم اضافه نمایید. سپس مردار سنگ را به آهستگی ساییده و بیفزایید.
سرانجام، سرنج را آرام آرام به روغن افزوده و مرتباً هم بزنید. دقت کنید که محلول ناگهان
به جوش نیاید. اینقدر حرارت را ادامه بدهید تا محلول قوام بگیرد. این دارو را به صورت
پماد روزی سه بار روی محل بیماری بمالید (بنمایه).
همچنین بر پایۀ توصیههای عامیانه، ترکیب
انگبین- روغن زیتون و استعمال موضعی روزانۀ آن اثر بسیار شگرفی در بهبود جوشگاه
سالک دارد. اگرچه جنبۀ دانشیک این پیشنهاد برای نگارنده آشکار نیست، ولی یافتههای
پژوهشگران دانشگاه ایلام نشان داد که انگبین به عنوان بخشی از داروی موضعی،
جایگزین شایستهای برای درمان و بهبود جوشگاه سالک به شمار میآید. آنان داروی
رایج در درمان سالک- glucantime- را با انگبین مقایسه نموده و نتیجهگیری
کردند که طول دورۀ بهبود زخم در کسانی که از انگبین بهره گرفتند، چند برابر زودتر
از گروه نخست بود! (23-38 روز با 160-230 روز مقایسه شود) از سوی دیگر، گسترش
اندازۀ زخم کسانی که با انگبین تیمار شده بودند، بسیار سریعتر از کاربران
گلوکانتیم متوقف گشت.
نیک میدانیم که یک نوع کخ (پشه) در پیدایش
بیماری سالک دست دارد. آیا میتوان به فرارسی روزی امیدوار بود که کاربرد یک مادۀ
کخپایه (انگبین یا موم) نابودی جوشگاه سالک را در پی داشته باشد؟؟
بیشنوشتها (Hypernotes)
1 بودهاند و هستند مردمانی که ذهن زیبا دارند. آنان حتی نشانۀ شوم این بیماری
را نیز به عنوان نماد زیبایی میشناسند. مادربزرگ عماد میلانلو- نویسندۀ وبنوشت اوقات فراغت- یکی از ایشان است که در شهرستان بندر انزلی (استان گیلان) میزیست. عماد در رهنمود خویش نوشته است: «مادربزرگ منم روی پاش یه همچین زخمی داشت.
اون میگفت قدیما اگه جایی از بدن کسی سالک میگرفت، یکم از چرکش میمالیدن رو صورتش
که اونجا هم بگیره. آخه میگفتن جای زخمش روی صورت خیلی قشنگ میشه!!!»
2 برخی نامهای سالک در ایران و کشورهای نزدیک آن عبارتند از
زخم سرخسی: کاربرد در منطقۀ سرخس.
زخم مرزی: کاربرد در منطقۀ ترکمن صحرا.
سالدانه: کاربرد در کشور افغانستان.
کپه ارمنی: کاربرد در منطقۀ اصفهان. شاید این بیماری در
میان ارمنیهای اصفهان بیشتر دیده میشود.
Aleppo boil [جوش حَلَب]: برگرفته از نام شهر حلب در سوریه.
Baghdad boil [جوش بغداد]: برگرفته از نام شهر بغداد در عراق.
Bay sore [زخم کنداب یا زخم خلیج]: برگرفته از نمود بیماری در
نزدیک کندابها.
Biskra button [لُکۀ بیسکرا]: برگرفته از نام شهری در شمال خاوری
الجزایر.
Delhi boil [جوش دهلی]: برگرفته از نام شهر دهلی در هندوستان.
Jericho buttons [لکههای اریحا]: برگرفته از نام شهر باستانی اریحا (Jericho) در اسرائیل که موارد بیماری در
نزدیکی آن بالاست و شمار فراوان زخمها در بیمار.
Kandahar sore [زخم کندهار]: برگرفته از نام شهر کندهار در افغانستان.
Lahore sore [زخم لاهور]: برگرفته از نام شهر لاهور در پاکستان.
Oriental sore [زخم خاوری]: اشارهای به کشورهای خاور زمین که رخداد
بیماری در آنها فراوان است. زخم خاوری توسط گونۀ L. tropica پدید میآید.
3 این پشهها ریز بوده و بیشتر با نامهای پشه کوری (اصفهان)، پشه کورَک (خرمبید
و مرودشت)، پَخْشَه کورَه (شازند) یا پشه خاکی (Sand fly) شناخته میشوند.
4 سیدی رشتی و جوادیان (1370) شمار گونههای این سرده در ایران را 25 عدد میدانستند.
نویسنده پس از بررسی بنمایههای گوناگون، نام دانشیک (Scientific name) و دامنۀ پراکنش گونههای ایرانی Phlebotomus را با توجه به اطلاعات اندک خویش
چنین گرداوری کرده است:
1- Phlebotomus
(Paraphlebotomus) alexandri Sinton
(چابهار، حاجیآباد،
خوزستان، قم، کازرون، مشهد، نیکشهر، یزد و دیگر جاهای کشور)
2- Phlebotomus
(Synphlebotomus) ansarii Lewis
(تهران، خوزستان،
سبزوار، ملایر، مشهد و نیشابور)
3- Phlebotomus
(Adlerius) balcanicus Theodor
(اردبیل)
4- Phlebotomus
(Phlebotomus) bergeroti Parrot
(بندرعباس، جزیرۀ
کیش، چابهار، نیکشهر و کنارههای خلیج پارس)
5- Phlebotomus
(Adlerius) brevis Theodor & Mesghali
Phlebotomus (Adlerius) chinensis
brevis Theodor & Mesghali
(قم و ملایر)
6- Phlebotomus
(Phlebotomus) caucasicus Marzinovsky
(خوزستان، شیروان، مشهد
و یزد)
7- Phlebotomus
(Synphlebotomus) eleanorae Sinton
(چابهار، حاجیآباد،
میناب و نیکشهر)
8- Phlebotomus
(Adlerius) halepensis Theodor
Phlebotomus (Adlerius) chinensis
halepensis Theodor
(تبریز، تنکابن، تهران،
شیروان، قم، کازرون، نیکشهر و همدان)
9- Phlebotomus
(Paraphlebotomus) jacusieli Theodor
(اصفهان، بندرعباس،
شیراز و قزوین)
10- Phlebotomus
(Larroussius) kandelakii Shchurenkova
(شیروان، قم، مشکینشهر،
ملایر و شمال باختری کشور)
11- Phlebotomus
(Paraphlebotomus) kazeruni Theodor & Mesghali
(چابهار، حاجیآباد،
کازرون و مشهد)
12- Phlebotomus
(Larroussius) keshishiani Shchurenkova
(بندرعباس، حاجیآباد،
خوزستان و نیکشهر)
13- Phlebotomus
(Larroussius) langeroni Nitzulescu
14- Phlebotomus (Adlerius)
longiductus (Parrot)
Phlebotomus (Adlerius) chinensis
longiductus Parrot
(بندرعباس، شیروان،
فیروزآباد و مشهد)
15- Phlebotomus
longipes Parrot & Martin
16- Phlebotomus (Larroussius)
major Annandale
(تنکابن، جاسک، دشتستان،
شیروان، استان فارس، قم، کازرون، کنارههای دریای مازندران، گرگان، میاندوآب،
همدان و یزد)
17- Phlebotomus
mesghali Seyedi & Nadim
(چابهار)
18- Phlebotomus
(Paraphlebotomus) mofidii Theodor & Mesghali
(سرخس)
19- Phlebotomus
(Paraphlebotomus) mongolensis Sinton
Phlebotomus (Paraphlebotomus) sergenti
mongolensis Newstead
(حاجیآباد،
سبزوار، ، فسا، کازرون و خوزستان)
20- Phlebotomus
(Phlebotomus) papatasi (Scopoli)
(ابرقو، اردکان، استان
اردبیل، اسفراین، اصفهان، اهواز، ایلام، بم، ترکمن صحرا، تهران، جاسک، جزیرۀ کیش، چابهار،
حاجیآباد، دزفول، شاهرود، شوش، شیروان، طبس، کرمان، استان کرمانشاه، لطفآباد،
مشهد، نیریز، نیکشهر، ورامین و دیگر جاهای کشور)
21- Phlebotomus
(Larroussius) perfiliewi Parrot
Phlebotomus (Larroussius) perfiliewi
transcaucasicus Perfiliew
(قزوین و شمال
باختری کشور)
22- Phlebotomus
(Adlerius) salangensis Artemiev
(نواحی مرزی استان
خراسان رضوی با کشور افغانستان)
23- Phlebotomus
(Phlebotomus) salehi Mesghali
(جاسک، چابهار، خوزستان،
نیکشهر و جنوب خاوری کشور)
24- Phlebotomus
(Paraphlebotomus) sergenti (Parrot)
(ابرقو، اصفهان، بم،
چابهار، حاجیآباد، خوزستان، شیروان، قم، کرمان، مشهد، نیکشهر، یزد و دیگر جاهای کشور)
25- Phlebotomus
(Adlerius) simici Nitzulescu
Phlebotomus chinensis Newstead
(شمال باختری کشور)
26- Phlebotomus
(Larroussius) tobbi Adler, Theodor & Lourie
Phlebotomus (Larroussius) perniciosus
tobbi Adler, Theodor & Lourie
(پاکدشت، خوزستان، رشت،
قم و شمال باختری کشور)
27- Phlebotomus
(Adlerius) turanicus Artemiev
(نواحی مرزی استان
خراسان شمالی با کشور ترکمنستان)
28- Phlebotomus
(Larroussius) wenyoni Adler & Theodor
(همدان و شمال
باختری کشور)
29-
Sergentomyia tiberiadis (Adler, Theodor & Lourie)
Phlebotomus (Paraphlebotomus) tiberiadis
Adler, Theodor & Lourie
(فیروزآباد، کنارههای خلیج پارس و شمال باختری
کشور)
5 جلوگیری از ایجاد زیستگاه مناسب برای پشههای ناقل سالک یکی از روشهای مبارزهای
میباشد. بنابراین، شهرداری توسآنجلس تابلویی را در کنار یکی از کالهای خیابان
نخل کاشته است: «تخلیۀ خاک و نخاله اکیداً ممنوع! تخلیۀ غیرمجاز باعث تهدید سلامت
عمومی، شیوع بیماری سالک و تخریب محیط است.»
این نهاد کوشا پردهنوشتههای دیگری را به نردههای مرکز
بهداشت شماره یک شهرستان مشهد (مهر 1391) و کوهستان پارک خورشید (فروردین 1392) بسته
است: «دپوی نخالههای ساختمانی و زباله در محل زندگی برابر است با شیوع سالک. شهروندان عزیز: با همکاری در تحویل به موقع
زبالهها گامی به سوی زندگی عاری از آلودگی برداریم.»
«رها کردن پساب منازل به کوچه و خیابان علاوه بر ایجاد نمای
زشت و بوی نامطبوع، محل مناسبی جهت زندگی پشۀ سالک است.»
اگر نتوانیم آهنگ رشد پشهها در زیستگاههایمان را کاهش
دهیم، جلوگیری از ورود آنان به خانه و گزیده شدن احتمالی انسانها هم میتواند به
تندرستی شهروندان کمک نماید. بنابراین، شهرداری یکی از فروشگاههای بولوار پایداری
را به عنوان «مرکز فروش توری درب و پنجره- ویژۀ جلوگیری از ورود پشۀ سالک»
شناسانده است (تیر 1391).
پردهنوشتۀ زیر کوشش دوسویۀ شهرداری و مرکز بهداشت شماره یک
توسآنجلس برای افزایش آگاهی شهروندان را نشان میدهد: «شهروند
محترم! با نصب توری مناسب روی پنجرهها
از ورود پشۀ سالک جلوگیری کنید.» (مهر 1391)
بنمایهها
جوادیان، عزتالدین و محمدعلی سیدی رشتی.
1370. ناقلین لیشمانیوز جلدی در ایران. خلاصه مقالات دهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، انتشارات
دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، صفحۀ 20.
حنفی بجد، احمدعلی؛ یعقوبی ارشادی،
محمدرضا؛ زمانی، قاسم و آرمان برزهکار. 1383. بررسی فون پشه-خاکیهای کانون لیشمانیوز جلدی شهرستان حاجیآباد
استان هرمزگان. خلاصه مقالات شانزدهمین کنگره
گیاهپزشکی ایران، جلد اول (آفات)، انتشارات دانشگاه تبریز، تبریز، صفحۀ 295.
سیدی رشتی، محمدعلی و عزتالدین جوادیان.
1370. پشهخاکیهای ایران. خلاصه مقالات دهمین کنگرۀ گیاهپزشکی ایران، انتشارات
دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، صفحۀ 37.
فرزیننیا، بابک؛ حنفی بجد، احمدعلی و
رضا جعفری. 1381. فون پشهخاکیهای
کانون جدید لیشمانیوز احشایی در استان قم. خلاصه مقالات پانزدهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، جلد اول
(آفات)، نشر آموزش کشاورزی، کرج، صفحههای 318 و 319.
کلانتری، سید مهدی. 1370. بررسی اپیدمیولوژی لیشمانیوز جلدی در منطقه ابرقو یزد. خلاصه مقالات دهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، انتشارات
دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، صفحۀ 63.
مدرّس اوّل، مهدی. 1376. فهرست آفات کشاورزی ایران و دشمنان طبیعی آنها (ویرایش دوم). انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، 429 صفحه.
موسوی ایوانکی، علیه و رامین خاقانی.
1381. مطالعه فون پشهخاکیها (Diptera: Psychodidae) در جزیره کیش. خلاصه مقالات پانزدهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، جلد اول
(آفات)، نشر آموزش کشاورزی، کرج، صفحۀ 294.
هوشمند، حسین؛ سیدی رشتی، سید محمدعلی و
عزتالدین جوادیان. 1377. بررسی فون پشههای
خاکی و وضع کنونی لیشمانیوز جلدی در شهر مشهد. خلاصه مقالات سیزدهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، نشر آموزش
کشاورزی، کرج، صفحۀ 262.
یعقوبی ارشادی، محمدرضا و احمدعلی حنفی
بجد. 1379. تغییرات غیرطبیعی مورفولوژیک فلبوتوموس
پاپاتاسی در چند استان ایران. خلاصه مقالات
چهاردهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، جلد اول (آفات)، انتشارات دانشگاه صنعتی اصفهان،
اصفهان، صفحۀ 382.
یعقوبی ارشادی، محمدرضا؛ حنفی بجد،
احمدعلی و رضا جعفری. 1381. اکولوژی پشهخاکیها
در دو کانون فعال لیشمانیوز جلدی در استان یزد. ضمیمه خلاصه مقالات پانزدهمین کنگره گیاهپزشکی ایران، نشر
آموزش کشاورزی، کرج، صفحۀ 29.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر