Kerme-pile (Cocoon-worm)
And Kox-pile (Cocoon-insect) Are Better Than Kerme Abrišam (Silkworm)
آنچه ایرانیان به
نام کرم ابریشم میشناسند، برگردانی از واژۀ انگلیسی Silkworm است.
کرم پیله (Cocoon-worm) یک واژۀ پارسی کهن
و پرکاربرد در زمان گذشه بوده است که در کشور افغانستان همچنان به کار گرفته میشود.
سرایندگانی مانند سعدی، مولوی، عنصری، عطار نیشابوری، پروین اعتصامی، حاجی محمد جان قدسی مشهدی و نویسندگان نسکهای کلیله و دمنه
(نصرالله منشی)، مآثرالملوک و نوروزنامه از این واژه بهره گرفتهاند. برای نمونه، زبانزدی
هست که میگوید: «کرم پیله هم به دست خویش دوزد کفن!» و عطار نیشابوری آن را به
زبان آهنگین بازگو نموده است:
کفن بر تن تند هر کرم پیله برآرد آتش از خود هر چناری
پروین نیز داستان گفتگوی خیالی کرم پیله
و حلزون را برای پندگیری آدمیان سروده است:
به کرم پیله شنیدم که طعنه زد حلزون
که کار کردن بی مزد، عمر باختن است
پی هلاک خود، ای بیخبر، چه میکوشی هر آنچه ریشتهای، عاقبت تو را کفن است
به دست جهل، به بنیاد خویش تیشه زدن دو چشم بستن و در چاه سرنگون شدن است
چو ما، برو در و دیوار خانه محکم کن
مگرد ایمن و فارغ، زمانه راهزن است
بگفت، قدر کسی را نکاست سعی و عمل
خیال پرورش تن، ز قدر کاستن است
به خدمت دگران دل چگونه خواهد داد
کسی که همچو تو، دائم به فکر خویشتن است
به دیگ حادثه، روزی گرم بجوشانند
شگفت نیست، که مرگ از قفای زیستن است
به روز مرگم، اگر پیله گور گشت و کفن به وقت زندگیم، خوابگاه و پیرهن است
مرا به خیره نخوانند کرم ابریشم به هر بساط که ابریشمی است، کار من است
ز جانفشانی و خون خوردن قبیلۀ ماست
پرند و دیبۀ گلرنگ، هر که را به تن است
گویشوران برخی
شهرهای خراسان (مانند بردسکن، تربت حیدریه، خلیلآباد، سرخس، کاشمر و مهولات) و
افغانستان (مانند هرات) نیز از واژگان کُخْپیله (Cocoon-insect or
Cocoon-worm)
و کخپیلهداری یا کخداری (Sericulture) برای نامیدن کرمینههای Bombyx mori (Linnaeus) و پرورش آنان یاری
میجویند. بنابراین:
شایسته است تا به جای وامواژۀ کرم ابریشم (Silkworm) از واژگان پارسی کرم پیله (Cocoon-worm) یا کخپیله (Cocoon-insect) یاری بجوییم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر