An Entomological Looking at
the "Cacti Love Each Other"
بررسی آفریدههای
هنری نویسندگان و سرایندگان از دیدگاه کخشناختی، شیوهای نوین میباشد که توسط
نگارنده به دنیای کخشناسی ادبی عرضه گشته است. ناگفته نماند که حتی دانش کخشناسی
ادبی نیز در بین حشرهشناسان ایرانی کاملاً ناشناخته بوده و او با ساماندهی
باورهای ذهنی خویش و جستجوی شانسی واژۀ literary entomology در وبگاه جستجوگر گوگل به وجود آن در میان انگلیسی زبانان پی برد. هنگامی که وی
دلمشغولیهای کخشناختی- ادبیاش را با حشرهشناسان دانشگاه محل تحصیلش بازگو مینمود،
واکنش آنها تأیید یا بیان ناآگاهی نسبت به چنین دامنهای نبود؛ بلکه معمولاً خندهای
که گهگاه مزۀ شیطنت داشت را به صورت آشکار یا پنهانی ابراز میداشتند و یا موضوع
را به رشتۀ ادبیات نسبت میدادند! (1388)
آثار فریدون سه پسر داشت و کلیات عبید زاکانی تاکنون با این شیوه مورد بررسی قرار گرفتهاند. نگارنده پس
از دیدار با یکی از دوستان قدیمی و آشنایی با مجموعۀ سرودههایی به نام کاکتوسها همدیگر را دوست دارند، که سرایندۀ آن دوست دوستش بود، تصمیم گرفت تا نگاهی کخشناسانهاش
را بدان منعطف سازد (1389). نسک یاد شده دارای چهل و چهار سرودۀ سپید و کوتاهه (Haiku) است که یکی از آنها به نام سیرسیرک
میباشد (صفحۀ 33):
بی تو
صدای سیرسیرک
تنها صدای سیرسیرکیست
که شب را تکرار میکند
رضا یاوری، سرایندهای جوان و زادۀ 1354 خورشیدی
است که با ذوق سرشار خویشتن زیبایی آواز شبانۀ سیرسیرکها و حضور معشوق را به
یکدیگر پیوند میدهد. زمستان نام سرودۀ دیگری است که کوششهای مورچگان در جمعآوری
آذوقه را یادآوری میکند (صفحۀ 24):
شاخهایش
مسیر باد را نشان میداد
مورچهها رفته بودند
و برف در استخوانهایش میریخت
یاوری توانسته است
تعداد بسیار فراوان یا بیشمار را با مورچهها نشان دهد (صفحۀ 26):
میتوانیم کلمه
به تعداد مورچهها بنویسیم
و یا چون سنگی سکوت کنیم
چیزی از دردمان نمیکاهد
بیا بادامهایمان را روی هم بریزیم
و تنهایی را دور بزنیم
او جادۀ ابریشم و
سفر طولانی محبوبش را با شیوهای زیرکانه به یکدیگر پیوند داده است (صفحۀ 28):
ابریشم
راهیست
که در چمدان تو تا میشود
از سوی دیگر، سنگپرانی
به سوی پرندگان، گریز یا گم شدن در افقهای دور و نگرانی نسبت به مرگ احتمالی
آنها، کوچکتر به نظر آمدن اشیا با افزایش فاصله از بیننده، برداشت میوههایی
مانند توت به صورت تکانیدن درخت و سنجاقک مقولههایی هستند که در قالب کوتاهۀ شاید
مرگ (صفحۀ 39) به هم پیوستهاند:
سنگی درخت را از کلاغ میتکاند
و سنجاقکی در دوردست
گم میشود
توصیهای کخانسانشناسانه
هم با تمثیلی از سنجاقک در صفحۀ 54 آمده است:
سنجاقک
تا آنجا بپر
که مرداب پیداست
در مجموع، هفت بار
کخهای گوناگون یا
فرآوردههای آنها در کاکتوسها همدیگر را دوست دارند نقش بازی کردهاند که
به ترتیب اهمیت عبارتند از: سنجاقک (2)، سیرسیرک (2)، مورچه (2) و ابریشم (1). اگر
نگاهی هم به سرودههای پریا ترک و سهراب سپهری بیفکنیم،
مشخص میشود که سنجاقک و سیرسیرک مفهومهای بیگانهای هستند که در دوران کنونی
بیشتر مورد توجه اهل قلم میباشند. از سوی دیگر و همانگونه که در کلیات عبید
زاکانی و فریدون سه پسر داشت نیز دیده شد، مورچه و فراوردههای ابریشمی همواره از
توجه افکار عمومی برخوردار بودهاند.
بنمایه
یاوری، رضا. 1388.
کاکتوسها همدیگر را دوست دارند. چاپ نخست، انتشارات شاملو، مشهد، 56 صفحه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر